استمداد حضرت سلیمان از پنج تن آل عبا علیهم السلام
در جنگ جهانی اول در سال 1916میلادی هنگامی که عده ای از سربازان انگلیسی در چند کیلومتری بیت المقدس مشغول سنگرگیری و حمله بودند در دهکده کوچکی به نام اونتره لوحی نقره ای یافتند که حاشیه اش به جواهرات گرانبها مرصع و در وسطش خطوطی با حروف طلایی نگارش یافته بود:
چون آن لوح را نزد فرمانده خود میجرای ان. گریندل بردند ، نتوانست چیزی از آن بفهمد. او این لوح را به فرماندهان ارتش بریتانیا، لیفتونانت و گلدستون رساند و آنها نیز آن را به باستان شناسان دادند
پس از پایان جنگ در سال 1918 درباره لوح مذکور به تحقیق و بررسی پرداختند و کمیته ای تشکیل دادند که اساتید شناخت زبانهای باستانی بریتانیا، آمریکا، فرانسه آلمان و سایر کشورهای اروپایی جزء آن کمیته بودند.
در سوم ژانویه 1920 پس از چند ماه بررسی ، معلوم شد که این لوح مقدسی است به نام "لوح سلیمانی" و سخنانی از حضرت سلیمان علیه السلام را در بر دارد که به الفاظ عبرانی قدیم نگارش یافته است و ترجمه آن چنین است:
الله
احمد ایلی
باهتول
حاسن حاسین
یاه احمد مقذا = ای احمد به فریادم رس
یاه ایلی انصطاه = ای علی مرا مدد فرمای
یاه باهتول اکاشئی = ای بتول نظر مرحمت فرمای
یاه حاسن اضو مظع = ای حسن کرم فرمای
یاه حاسین بارفو = یا حسین خوشی بخش
اموسلیمان صوه عئخب زالهلاد اقتا = این سلیمان اکنون به این پنج بزرگوار استغاثه میکند
بذت الله کم ایلی = و علی ، قدرت الله است
اعضای کمیته چون به مضمون نوشته لوح مقدس اطلاع یافتند انگشت حیرت به دندان گزیدند و پس از تبادل نظر قرار گذاشتند آن را در موزه سلطنتی بریتانیا بگذارند. اما چون این خبر به اسقف اعظم انگلستان رسید فرمان محرمانه ای به کمیته نوشت که خلاصه اش چنین است:
اگر این لوح در موزه گذاشته شود و در دیدگاه مردم قرار گیرد اساس مسیحیت متزلزل خواهد شد و سرانجام خود مسیحیان جنازه مسیحیت را بر دوش بلند نموده در قبر فراموشی دفن خواهند کرد. لذا بهتر است که لوح مذکور در رازخانه کلیسای انگلستان گذارده شود و جز اسقف و اهل سر، کسی آن را نبیند! کسانی که این لوح را دیدند و بصیرتی داشتند گرایشی عجیب به اسلام پیدا کردند. از جمله همان وقت بین دو نفر از دانشمندان به نام ولیم و تامس پیرامون لوح گفتگوهایی شد که به اسلام آوردن هر دو انجامید. سپس ولیم نام خود را کرم حسین و تامس نام خود را فضل حسین گذارد. رک: مجلة الاسلام، دهلی، فوریه 1927- مسلم کرانیکل، لندن، دسامبر 1926 - کتاب Wonderful Stories of Islam، لندن، ص 249 برگرفته از کتاب علی و پیامبران، حکیم سیالکـوتی، قم، انتشارات شهید، 1360 هـ.ش پی نوشت: 1. بعضی ها چقدر پست هستند که بعد از آشکار شدن حق بر آنها باز آن را انکار می کنند .همچنانکه خداوند در قرآن می فرماید: و جحدوا بها و استیقنتها انفسهم. گاهی اوقات ما هم به این مرض مبتلا میشیم ولی به دلایلی اصلا حواسمون نیست. 2. خوش به حال بعضی ها تا فهمیدن جاده رو اشتباهی اومدن سریع از اولین دور برگردون بر میگردن. بعضی ها هم می گن بریم ببینیم آخرش چی می شه شاید درست اومدیم. نمی خوان باور کنن که یه عمر زحمت الکی کشیده اند. صورت مسئله رو پاک می کنن.
در پی فراخوان محمد نوریزاد برای ارسال نامههای انتقادی به رهبر معظم انقلاب اسلامی، از عبدالکریم سروش هم نامهای در فضای مجازی منتشر شد. این حرکت تاکتیکی نخ نما شده که به جهت ملتهب کردن فضای سیاسی کشور جهت زمینه چینی برای اقدامات بعدی این گروهک خارج نشین و ایادی و دوستان ظاهر و پنهانشان انجام گرفته است است منتج به جوابی که از سوی دکتر محمد قربانی؛ عضو هیأت علمی دانشگاه ارومیه خطاب به عبدالکریم سروش شده، به صورت مختصر و تنها از باب به تأمل واداشتن عبدالکریم سروش ...در اینجا ارائه می شود...
جناب آقای دکتر سروش، اخیراً نامهای از جنابعالی در فضای مجازی منتشر شد که خاطر مرا پریشان کرد، که نه برای خود، بلکه بیشتر برای شما
حسن خلقی ز خدا میطلبم خوی ترا / تا دگر خاطر ما از تو پریشان نشود
خطاب به رهبر انقلاب اسلامی مرقوم نمودهاید که «به عین الیقین، پایان دولت سحر مدت شما را نزدیک میبینم.» خاطرتان هست که این ذکر دایم و ورد وارد همه سرکردگان ینگه دنیاست، چه زمان حیات مبارک «حضرت روح الله » و چه الان در دوران نائبش «سید علی.» و چه عجب که آرزوی شما با رؤیای آنان در هم آمیخته است. نکند سر نهانی این وسط باشد که حتما هست و...
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند / چون به خلوت می روند آن کار دیگر میکنند
فرمودهاید «جاروب انصاف، خانه قدرت را از خاشاک ستم بپیرایید.» جناب آقای سروش، در این مدت که در فرنگ به سر میبرید حتماً خبری از اوضاع و احوال عالم دارید. از عراق، افغانستان، لبنان، فلسطین، یمن، بحرین، مصر، لیبی و ... و یا حتی در مقابل منزلتان دیدهاید که عدهای علیه همان نظام سرمایهداری میشورند و شعار میدهند و به اصطلاح جنبش اشغال وال استریت راه انداختهاند. شده است جملهای، بل کلمهای از دهان مبارک شما خارج شود که این چه بساط ظلمی است که ظالمان در دنیا علم کردهاند؟
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس باز پرس / توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند
یا نکند شما به مدد طعام و شرابی که از صدقه سر همان ظالمان و گردنکشان نصیبتان شده است، زبان در کام فرو برده اید و بلکه تأیید هم میفرمایید. این همه «انسان» در غزه و لبنان، در عراق و افغانستان، در یمن و بحرین و ... مثله و تکه تکه شدند توسط همانانی که زیر بیرقشان سینه میزنید، صدایی و آهی از شما بر نیامد تا چه رسد فریاد. دست به قلم شدهاید و رگ گردن کلفت کردهاید که ای داد، ای هوار که در ایران چنین و چنان!
گوییا باور نمیدارند روز داوری / کاین همه قلب و دغل در کار داور میکنند
«ایام که میگذشت ... که قصه وحی و نبوت پیش آمد ... به قدر مقدور شوخهای شبهه را از رخسار رسالت زدودم و حقیقت کلام خدا را که همان کلام محمد(ص) است، بازنمودم.»
ادامه مطلب...
عجب صلیب قشنگی! چه هنرمندانه!
شب چهارشنبه، 13 دی ماه 90، شهر (مقدس و ام القرای جهان اسلام و مرکز...!) قم، ساعت 8 شب با اتوبوس شرکت واحد که پر از جمعیت و حداقل ده دوازده تا روحانی، اعم از پیر و جوان در آن نشسته یا ایستاده اند، به طرف منزل با ترافیک سنگین خیابان شهدا (صفائیه) و بلوار امین و...
لحظه ای چشمم افتاد به جوانی که کنار راننده، پشت به طرف جمعیت نشسته! چیزی نظرم را جلب کرد و کف کردم (از این ادبیات عذر خواهی می کنم) و میخکوب بر کف اتوبوس! بله! پس کله ی آقا پسر جوان (حدود 20 ساله) به صورت خیلی هنرمندانه و زیبا، به اندازه ی حدود 12 در 8 سانتی متر صلیب تراشیده شده، بوسیله ی آرایش ماهرانه ی مو! مبهوت از این کار هنرمندانه و غرق در ریزه کاری و زبردستی و چیره دستی آن استاد آرایشگر! و غرق در شگفتی زمانه!
خواستم چیزی گویم و یا با اخذ اجازه، با گوشی همیشه همراه، عکسی بگیرم، اما عقل سلیم نهیبم زد؛ مگر سیر شدی ز خویش و جان خویش؟ اگر تو سیر شدی! من نشدم! گفتم چاره و درمان چیست؟ گفت: همان به که بر نوشتن در «کنج درون» خود بسنده کنی که زمانه، زمانه ای است بس رنج آور و مردم آزار؛ روزی دو در این رحیل خانه می باید ساخت با زمانه
آخه! جالب تر و عجیب تر از آن صلیب تراشیده و حکاکی شده بر پس کله! آهنگ تلفن همراه آن جوانک بود! کدام آهنگ؟ آهنگ و ترانه ی آن ورِ آبی؟ نه! بل، صدای «روح خراش» مداحی یکی از مداحان عاشق پیشه و دیوانه ی (قصدمان توهین نیست! این اسم انتخاب خودشان است) کشور که که با مداحی او، هم می توان به ثواب حرکات موزون رسید و هم به کباب هیئت های سینه زن و محزون!
تحلیل گزارش بالا به عهده دوستان!
منبع: کنج درون
مرحوم احمد آرام:
ایام جوانی من مصادف بود با زمانی که اقامه مجلس سوگواری حضرت سیدالشهدا(ع) در ایام محرم و صفر به اوج خود رسیده بود.
پدر من که مرد متعبدی بود مرا از کوچکی با خود به مجالس موعظه میبرد. تمسک من به دین و اخلاق دینی نتیجه همان دیدن دینداری او و پرورش دینی است که از این راه برایم فراهم آورده است.
کم کم به عقل رسیدم و کتابخوان شدم و با قرآن و روح آن انس بیشتری پیدا کردم. دریافتم که هر دستاربندی نباید این حق را داشته باشد که بر منبر پیغمبر اسلام (ص) برود و هر چه دلش خواست بگوید. به اندازه خودم هر جا مقتضی میشد ، نهی از منکر میکردم ولی چون کاری از پیش نرفت ، سلامت را در آن دیدم که از مجالس روضه دوری کنم.
اینک در این زمان چون مردم کتابخوان شده اند ، بسیاری از روضه خوانان قدیمی ، روضه نویس شده اند و در سالهای اخیر از این کتابها بسیار منتشر شده که اکثر آنها به مفت نمی ارزد.
... کتاب مستطاب شهید جاوید را ... اصلاً ورق نزده بودم ولی به دلیلی ضرورت پیدا کرد که آن را بخوانم و چون آن را به دست گرفتم تا تمام نکردم بر زمین نگذاشتم.
دریافت و احساس من از کتاب نامبرده این بود که:
سبک نویسندگی آن متین و جالب و مطالبش بلند و عقل پسند و استدلالهایش قوی و محکم و منطقش رسا و روشن و تحقیقاتش روشنگر چهره واقعی قیام آسمانی سرور مجاهدان و جوابگوی بسیاری از اشکالاتی است که در اطراف نهضت مقدس امام حسین(ع) در دل روشنفکران بود.
... دوستی گفت: در اطراف این کتاب زمزمه هائی وجود دارد. ولی برای من مثل روز روشن است که اکثر این آقایان این دستور قرآن کریم را که باید به سخنی گوش داد و نیکوی آن را پذیرفت و از آن پیروی کرد ، از یاد برده اند. و باز به گفته قرآن ، از آن کسانند که می گویند: ما در راهی میرویم که پدرانمان رفته اند.
اگر دین اسلام راه راست است که باید راه جهانی شود و نشده است ، ناگزیر از جائی به بیراهه افتاده است و بازگشتن به راه صحیح آن از نخستین واجبات مسلمانان است. امیدوارم آقای صالحی نجف آبادی با قلم معجز شِیَم خود ، کتابی تألیف کند و در آن با روش اسلامی و عقلانی معلوم کند چه چیزهائی از مسلمانی نیست که بیش از آن چیزها که از مسلمانی است ، رنگ دین بر آن زده شده است. شاید وسیله ای شود تا آنان که فوج فوج از دینِ پوشیده مانده خدا بیرون میروند ، روشنائی خیره کننده مسلمانی واقعی را ببینند و فوج فوج به راه مسلمانی بازگردند.
10/1/1351
(عریضه ای بر کتاب شهید جاوید)
یک سال از اجرای طرح هدفمندی یارانه ها در ایران می گذرد. آغاز آن شجاعتی می طلبید که دولتهای پیش از احمدی نژاد نداشتند. اما استمرار آن هم درایتی می طلبد. آنچه به صورت نقدی به مردم پرداخت می شود، در واقع اندوخته بیت المال است که پیش از این در برابر مصرف کالا پرداخت می شد، و طبیعتا هر کس که بیشتر مصرف می کرد، سهم بیشتری از بیت المال را دریافت می کرد، که البته ظالمانه بود. بر اساس طرح هدف مندی گفته شد که دولت، سهم هر کس را از بیت المال نقدا به خود او پرداخت می کند تا خودش مصرف شخصی را مدیریت کند. این منطق ساده، همه فهم و ابتدایی، حکم می کند که بیت المال بالسویه میان همگان تقسیم شود، و اگر کسی به آن احتیاج ندارد، خودش این سهم را به دیگران ببخشد، نه آن که دولت پیش دستی نموده و سهم او را حاتم بخشی کند. در یک سال گذشته نیز سعی می شد که لااقل در مقام شعار و ظاهر، این موضوع رعایت شود. اما اکنون مدتی است که آشکارا گفته می شود در مرحله بعدی، سهم بخشی از ثروتمندان جامعه به ایشان پرداخت نخواهد شد. به نظر می رسد که این اقدام با عدالت اقتصادی سازگار نیست. و اگر دولت با کمبود منابع برای تأمین سهم مردم از بیت المال روبرو شده، باید ببیند کجای کار و برنامه خودش ایراد داشته است؛ و نباید با استفاده از قدرت خود، سهم دو دهک از جامعه را حذف کند. مگر گفته نشد که از محل حذف یارانه کالاهای مصرفی، و تجمیع آن در بیت المال، به مردم پول می دهند؟ خوب اگر این کار درست انجام شده باشد، که نباید کمبودی پیش بیاید. مگر آنکه برنامه ریزان دولت، بر اساس برنامه مصوب مجلس عمل نکرده باشند، و خارج از توافقات صورت گرفته، خودسرانه عمل کرده باشند. در هر صورت، عدالت اقتصادی حکم می کند که این مشکل را خود دولت حل نموده و نواقص آن را جبران کند، نه آن که مثل بسیاری از مشکلات دیگر، جور آن را مردم بکشند و تاوان اشتباهات یا بلندپروازی برخی از دست اندرکاران را بپردازند.
با احترام و خضوع نسبت به دوستان..
شعار مردم در روز نهم دی چه بود؟.. اگر واقعاً آنها را پیروز می دانیم آیا شعارشان حمایت از رهبر و نظامشان نبود.. آیا از فتنه گران برائت نجستند؟!.. هرموقع که آنها موضعی به نفع نظام گرفتند آن را منتج از جوسازی های نظام می دانیم و اگر به نفعمان رأی و نظر دادند از روی فهم و شعور می خوانیم.. و این دقیقاً همان چیزی است که عده ای را در نظام به آن متهم می کنیم...
نمی دانم منظور از قرآن بر سر نیزه کردن چیست ولی صحنه هایی که از تلویزیون و یا سایت ها می توان دید ..سوزاندن بود و پاره کردن و کتک زدن ماموران نیروی انتظامی و عریان کردن بسیجی و سوزاندن چندین ماشین و کیوسک نیروی انتظامی و سردادن شعار بر علیه ولایت فقیه و... البته ازآن طرف صحنه هایی دیده ایم از زنی که تسبیح به دست و در حال ذکر احتمالاً از دست ماموران کتک خورده بود و یا باتومی که به جای پا به سرها خورده بود و ماشینی که به قصد فرار و کتک نخوردن، خود فردی را زیر کرد و احتمالاً باید اخلاق اسلامی را رعایت کرده و می ایستاد و نوازشی قربتاً الی الله می شد تا دل بعضی ها خنک شود..!!
اگر شعور برای این ملت قائلیم و می گوییم قرآن های سر نیزه را می شناسند نگوییم با قرآن سر نیزه بیرون آمدند و به بهانه کیک و ساندیس و ساندویچ شعار دادند..
هیچ گاه دفاعی نسبت به عملکرد غلط بعضی در قضاییای این دو سه ساله نمی توان کرد و همه اش مورد تقبیح است.. مطلبی که رهبر معظم انقلاب«مدظله العالی» هم به ان اشاراتی داشته اند ولی این سؤال را کسی پاسخ نگفت که چه می شود که ادعای وجود تقلب گسترده در انتخابات تبدیل می شود به مراسم ختم برای این و آن ... و نامه نگاری های آقایان متحول شده بعد از انتخابات! به رهبری و دعوت به نامه نگاری توسط دوستان دیگر و کسانی که با اصل و مبانی نظام ایدئولوژیک ما مشکل دارند؟!
البته این هم درست نیست که ما فقط طرح ریزی و برنامه های ضد دینی عناصر ضدانقلاب و دین و روشن فکران غربگرا و فعالیت های زیاد آنها را از قبیل دعوت از تئوریسین های انقلاب های نرم در جهان جهت تدریس در دانشگاه گرفته تا اجرای این دستورات و نظریه ها در جامعه مطرح کنیم ولی عملکرد بد بعضی به ظاهر دوستان انقلاب و حرکات خودسرانه و گفتار نسنجیدشان را عنوان نکنیم...
(دوستان عزیز از شریعتی مثال می آورند.. ایشان در کتاب تشیع علوی و تشیع صفویشان دشمنیشان نسبت به اسرائیل و دیگر دشمنان اسلام را به خوبی نشان داده اند و حتی عثمانی خونریز و جلاد را از آنها ارجح می دانند.. چون عثمانی مسلمان ولی نه مسلمانی که دست در دست دشمن مسلمان دارد... حالا این اسرائیل و مسیحیت و دشمنان اسلام چقدر مواضعشان به ما نزدیک است و آیا ما حرف های آنها را تکرار نمی کنیم؟!. صد رحمت به عثمانی می گوید چون پیشانی اسلام در برابر کفار و دشمنان اسلامند و آنوقت مواضع ما.. توصیه می کنم این کتاب را مجدد بخوانید.. مثال هایی که ایشان می زند در مورد شیعه صفوی و شیعه علوی عیناً مواضعی است که عده ای روشنفکران ما برعکش آن عمل می کنند و بیخود نیست که امثال سروش مواضع ایشان را برنمیتابد.. شریعتی خار چشم شیعه صفویست.. درست.. ولی خار چشمان روشنفکران سرتاپا رنگ و بوی غرب گرفته امروز هم هست.. ایشان در ابتدای کتاب البته اشاراتی به سوء استفاده های احتمالی دارد که ممکن است روشنفکر و غیره داشته باشند ولی این نظریه خویش را مقدمه بیان تشیع علوی و صفوی می داند و آن را بیان می کند..)
و آخر اینکه خبر رسیده مهدی فاطمه آمده است... تو ای شیعه علوی در کدامین سرزمین به دنبال او خواهی رفت و او را خواهی یافت؟!...
سایت هاشمی رفسنجانی مسدود شد!
محمد هاشمی، برادر اکبر هاشمی رفسنجانی خبر مسدود شدن سایت رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ایران را تایید کرد.
آقای محمد هاشمی، مسئول دفتر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفت و گو با خبرگزاری کار ایران، ایلنا روز جمعه نهم دیماه گفت: در حدود ساعت هفت شب پنج شنبه شب، از شرکتی که خدمات مربوط به سایت آیت الله هاشمی رفسنجانی را ارائه می کند تماس گرفتند و اعلام کردند که به آن ها دستور داده شده است تا سرویس دهی به این سایت را قطع کنند.
آقای محمد هاشمی گفت که چند روز پیش گروهی منتسب به گروه نظارت تارنما پیغامی برای سایت فرستاد که در آن از مدیریت سایت درخواست شده بود که سایت را پالایش کند و مصادیق پالایش را حذف خطبه های آخرین نماز جمعه آیت الله رفسنجانی اعلام کرده بودند
به گفته آقای هاشمی، بی توجهی مدیریت سایت به این درخواست "غیرقانونی و تعجب آور" منجر به از دسترس خارج شدن این سایت شد.
آقای هاشمی رفسنجانی در آخرین خطبه نماز جمعه تهران بعد از اعتراضات انتخابات ریاست جمهوری در باره به خطر افتادن مشروعیت حکومت جمهوری اسلامی هشدار داده و پیشنهاداتی نظیر آزادی زندانیان سیاسی و دلجویی از خانواده آنها را برای آرام کردن فضای کشور بعد از انتخابات ریاست جمهوری را مطرح کرده بود.
سخنان آقای هاشمی در این نماز جمعه، انتقاد برخی از محافظه کاران و شماری از اصولگرایان را به دنبال داشت. احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان از جمله محافظه کاران پرنفوذی بود که ناخشنودی خود را پنهان نکرد و حتی همنوا با محمود احمدی نژاد، آقای هاشمی رفسنجانی را مسئول ناآرامی های بعد از انتخابات معرفی کرد.
مسئول دفتر آقای هاشمی رفسنجانی در ادامه افزود که هنوز مشخص نیست چنین دستوری از سوی کدام مرجع به شرکت خدمات دهنده سایت داد شده است، روز شنبه این موضوع را پی گیری می کنیم تا معلوم شود که این دستور از سوی کدام مرجع و به چه منظوری صادر شده است.
برخی از منابع خبری، فیلترینگ این سایت را مرتبط با مواضع آقای هاشمی رفسنجانی درباره انتخابات اخیر مجلس می دانند.
این برای دومین بار است که سایت یک رئیس جمهور سابق ایران فیلتر می شود.
در آبانماه سال گذشته وبسایت شخصی سید محمد خاتمی اعلام کرد که کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه، سایت خاتمی را مشمول ماده 32 قانون جرایم رایانه ای تشخیص داده و اعلام کرده بود که از ارائه خدمات میزبانی به این سایت در داخل ایران جلوگیری خواهد شد.
پیش از آن نیز اعلام شده بود که پایگاه اینترنتی سید محمد خاتمی به دستور کمیته "فیلترینگ" مسدود شده است.
تاکنون پایگاه های اطلاع رسانی چند نفر از مراجع تقلید شیعه در ایران فیلتر شده است که شامل سایت های آیت الله یوسف صانعی و آیت الله بیات زنجانی می شود.
فرقی نمی کند به چه کسی رأی داده ام؛ هرگاه احساس کنم که به دین من و نماد آن، یعنی نهضت حسینی، بی احترامی شده، به میدان می آیم و آرمان های دینی خود را فریاد می زنم. اگر هم به این نظام دلخوش هستم، تا زمانی است که احساس کنم حکومتی دین مدار است و به آرمان های اسلامی پای بند است. پس:
الف) خروش من در روز نهم دی، برای دفاع از دین، و حکومتی است که باید دین مدار باشد.
ب) فریاد من در روز نهم دی، علیه کسانی است که حرمت دین را به بازی گرفته اند.
ج) اگر کسی را تأیید می کنم، تا زمانی است که او در چارچوب دین باشد.
د) در فتنه های اجتماعی، بصیرت را در سیرت علوی می جویم.
ه) قرآن بر فراز نیزه، آرمان حسین ... .
آیا شما غیر از این می گویید؟ غیر از این می جویید؟ و غیر از این انجام می دهید؟
شما حتماً در رسانه ها خبر خود کشی گاه و بی گاه و دسته جمعی نهنگ ها را شنیده یا خوانده اید. آیا راز آن را می دانید؟ درصورتی که می دانید یا نمی دانید، این داستان را تا آخر بخوانید.
ایدئولوژی ناتویسم، ایدئولوژیای است برخاسته از فلسفهی «سکولاریزم ستیزهگر» که بر اساس دکترین جهانی سازی ایالات متحده آمریکا، میکوشد با پدید آوردن زلزلهای معرفت شناسی (اپستمولوژیک) و هستی شناسی (آنتولوژیک)، ماهیت اصیل مسلمانی و جغرافیای اسلام سیاسی را دگرگون کند و پس از ساخت شهروند مدرن و ملحد جهانی، با برپایی کودتایی مخملی، هدف نهایی فروپاشی از درون را در کشور هدف (ایران) تحقق بخشد. ناتویسم، هدف میان مدت خود را گسترش سکولاریسم ذهنی، تعریف کرده است.
گسترش ناتویسم، با ترکیبی از فعالیتهای شبهفلسفی و جنگهای استراتژیک نرم دنبال میشود. از رهگذر این ترکیب، یک سکولاریسم ستیزهگر برای نبرد با مکاتب فکری و هویت بومی ایرانیان پدید آمد؛ که در اندیشهی تسخیر همهی حوزههای اجتماعی است. ناتویسم، برای تسخیر حوزههای اجتماعی، شامل دو گزاره است و به صورت اولی، بر مداخلهی کلان "هستی شناختی"، برای فروپاشی ایدئولوژیک جامعهی ایران و به صورت ثانوی، بر مداخلهی نرم "روانشناختی"، با هدف سیطرهی ایدئولوژیک بر همهی سازههای شخصیتی افراد، بنا شده است. در مداخلهی هستی شناختی، تمام سازههای فکری و اعتقادی فرد، چه مکتب و چه ایدئولوژی، به چالش کشیده میشود و او، با بحران عمیق هویتی، روبه رو میگردد.
در مداخلهی روانشناختی، پروسهای جایگزین برای انسان خلق میگردد تا او، با جدا گشتن از هستی اصیلش، مدل شخصیتی انسان مدرن را در خود، بازآفرینی کند. مداخلهی هستی شناختی، تردید آفرین و ایدئولوژی زدا است و آدمی را به شکاکیتی بیسبب، پیرامون مبانی فکری و عقیدتیاش و در نهایت انقطاع از آنان میکشاند و مداخلهی روانشناختی، مجموعهای از کالاهای فرهنگی را پشت ویترین میگذارد تا مخاطب، به مقتضای ذائقهاش، یکی از آنان را برگزیند. این دو مداخله، استراتژی خلق «انسان ناتویست» است که نام آن را "شهروند مدرن جهانی" گذاشتهاند.
- برخی شاخصهای ایدئولوژی ناتویسم، عبارت است از:
* ضرورت ظهور شهروند مدرن جهانی
* ایدئولوژیزدایی از جامعهی ایران
* تکیه بر ترویج الهیات سکولار در کسوت مرجعی دینی
* نهادینه کردن دموکراسی به مثابهی خیر مطلق
* توانمند ساختن جامعهی مدنی برای دگرگون کردن نظام اسلام سیاسی
* صورتبندی نمادها و نشانههای اروتیکال در ساخت فرهنگ عمومی
* گسترش فمینیسم و استفادهی ابزاری از زنان در فرآیند توسعه سیاسی ایران.
.: Weblog Themes By Pichak :.