سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به نام مسلمانی بس کرده ایم / نیستیم آگه که به چاه اندریم!

به چند، از هزار جملات توجه کنید:

«هتک حرمت و حیثیت کسی که به حکم قانون دستگیر، بازداشت، زندانی یا تبعید شده به هر صورت که باشد ممنوع و موجب مجازات است.» قانون اساسی ج اا، اصل 39

«همه ملت موظفند که نظارت کنند بر این امور. نظارت کنند اگر من یک پایم را کنار گذاشتم، کج گذاشتم، ملت موظف است که بگویند پایت را کج گذاشتى، خودت را حفظ کن. مسأله، مسئله مهم است. همه ملت موظفند به اینکه نظارت داشته باشند در همه کارها... بازارى باید اعتراض کند؛ عرض بکنم که کشاورز باید اعتراض کند؛ معممین و علما باید اعتراض کنند. اعتراض کنند تا این کج را راست کنند...  باید این طور باشد. باید مسلمان این طور باشد که اگر- هر که مى‏خواهد باشد، خلیفه مسلمین و عرض بکنم هر که مى‏خواهد باشد- اگر دید پایش را کنار گذاشت، شمشیرش را بکشد که پایت را راست بگذار.» امام خمینی (صحیفه امام، ج8، ص 5 و 6)

«الآن مکلّفیم ما، مسئولیم همه‏مان، همه‏مان مسئولیم، نه مسئول براى کار خودمان؛ مسئول کارهاى دیگران هم هستیم... اگر من پایم را کج گذاشتم، شما مسئولید اگر نگویید چرا پایت را کج گذاشتى؟ باید هجوم کنید، نهى کنید که چرا؟» امام خمینی (همان، ص 487)

«باید همه ی آحاد ملت، کوچک و بزرگ، مسؤولان در سطوح مختلف و هرکس که کاری در دستش است، این نکته را حدیث نفس خود کند و پیمان ببندد که راه امام را ادامه دهد و به سمت هدف های او حرکت کند، در این صورت، عشق و محبت و ارادت و شاگردی ما نسبت به او، صادق خواهد بود.» مقام معظم رهبری

بر اساس اصل 39 قانو اساسی ج اا، حفظ حرمت و حیثیت همگان اعم از موافق و مخالف و معاند و... واجب است و عدم آن تخلف! حتی اگر طرف مجرم باشد و مستحق مجازات! نه صرف اتهام، آنهم طبق برداشت احساسی و شیطانی و...

دو جمله ی بعدی هم از امام راحل! که می فرماید همه مسئولند و موظف! و فردای قیامت پاسخگو! که چرا بر کجی و ناراستی دولت و حکومت و حاکمان و مسئولان معترض نشدید؟ نشوریدید؟ هجمه نکردید؟ و... هجمه و اعتراض خیابانی که... لسانی و زبانی هم که فریاد به جایی نرسد! البته فریادگر به جایی برسد که عرب نی انداخت! پس می ماند شکوائیه و رنج نامه نگاری و...

جمله ی آخرین نیز از مقام معظم رهبری است که مؤید و مؤکد است بر تأکیدات و تقنینات بالا در سیاق و صورت!

حال! گذشته و سالیان دور هیچ! اما در این چند روزه ی پس از نوشته ی سردار علایی، به کدام از این اصل و فرمایشات چقدر عنایت و عمل شده؟ در حالی که هنوز نه مجرم است و نه متهم شناخته شده! اما بارها و بارها از سوی رسانه های مجازی و عمومی، حقیقی و حقوقی به بدترین نوع، مورد اهانت و... قرار گرفته! چه باید کرد؟ این است مسلمانی؟

دود آه است بنائی که تو می سازی          چاه راه است کتابی که تو می خوانی

دیده بگشای، نه اینست جهان بینی          کفر بس کن، نه چنین است مسلمانی




تاریخ : دوشنبه 90/10/26 | 11:18 صبح | نویسنده : محمد رجایی | نظر

به مطلبی از کیهان در پاسخ به نامه جناب آقای علایی برخوردم. از جهاتی ، نکاتی داشت که برایم جالب و بعضاً تأسف برانگیز بود. گفتم به فرمایش دکتر شریعتی تمسک کنم (من دشمن تو و عقاید تو هستم اما برای آزادی تو و عقاید تو حاضرم جانم را فدا کنم.) و علیرغم باورم ، این را جهت مطالعه ، مداقّه و تحلیل و ارزیابی دوستان در اینجا بیاورم. گر چه شاید برخی دوستان مرا بنوازند ولی تمرین دموکراسی بدون آزادی دادن به دیگران و اندیشه هایشان حاصل نمی شود. آن را به جان میخرم تا این به دست آید.

 

خطا نیست  ، خط است

ایمان احمدی)   )

واکنش نسبت به مقاله روز دوشنبه- 19 دی ماه- آقای حسین علایی در روزنامه اطلاعات یکی از اصلی ترین اهداف کسانی است که آن را تدارک دیده اند تا از این طریق یک ماجرای دم دستی و کم اهمیت را به موضوع روز تبدیل کرده و به فتنه گران تنفس مصنوعی بدهند. اما اشاره به نکاتی چند درباره یادداشت آقای علایی را ضروری تلقی کردیم و در این وجیزه نگاهی - هرچند گذرا- به ماجرا خواهیم داشت.

  1- «بازی با مهره حریف» یا «شکار مهره» یکی از ترفندهای عملیات روانی است. دشمن در این ترفند شکار خود را از میان کسانی انتخاب می کند که اولا؛ سابقه شناخته شده ای از همراهی با نظام را در کارنامه خویش داشته باشند و ثانیا؛ به هر علت، از جمله ضعف بینش سیاسی، آرزوهای برآورده نشده و امثال آن، با نظام فاصله گرفته باشند. دشمن در این حالت، از یکسو نقطه ضعف شکار خود را موجه جلوه داده و به تقویت آن می پردازد. مثلا چنانچه «شکار» مورد نظر به مسئولیت دلخواه خود در نظام دست نیافته باشد، این توهم را در وی می دمد که مسئولان بالادستی نظام حق او را نادیده گرفته و یا پایمال کرده اند! و از این طریق می کوشد تا حس انتقامجویی را در شکار خود تحریک کند. و از سوی دیگر، فرد شکار شده را گام به گام به موضع گیری علیه نظام می کشاند و هریک از این گام های زاویه دار او را به گونه ای -مثلاً از طریق رسانه ها- برملا می کند تا به تدریج پل های پشت سر شکار خود را خراب کرده و راهی برای بازگشت وی باقی نماند. دشمن در این مرحله، زبان خود را در کام فرد شکار شده می گذارد و آنچه را که از زبان و قلم دشمن تابلودار قابل عرضه نیست بر زبان و قلم شکار خود می نشاند.

 2- اکنون باید دید که آقای حسین علایی یک مهره شکار شده است و یا آنچه در یادداشت موهن خود آورده است، برخاسته از خواست و برداشت خود ایشان است؟ یافتن پاسخ این سؤال دشوار نیست و برای کشف آن فرمول علمی و تعریف شده ای وجود دارد. با این توضیح که؛

الف: اگر اظهارات شخص مورد نظر- در اینجا، آقای حسین علایی- برخاسته از دیدگاه و نظر خود او باشد، در بستر و چارچوب فرهنگ شناخته شده وی ابراز می شود، چرا که فرهنگ نوشتاری یا گفتاری افراد- صرفنظر از محتوای آن- به آسانی قابل تغییر نیست و نمی توان این تغییر فرهنگ را مثلاً به سادگی تهیه یک تابلو و نصب آن به یکی از دیوارهای اتاق تلقی کرد!

ب: و اما چنانچه فرد مورد نظر با فرهنگی متفاوت از فرهنگ شناخته شده خود سخن بگوید و مخصوصاً هنگامی که فرهنگ به کار گرفته شده با فرهنگ شناخته شده وی تفاوتی فاحش و در حد تضاد داشته باشد می توان حدس زد- و البته متأسف نیز بود - که به عنوان یک مهره از سوی دشمن شکار شده و چه بخواهد و بداند و یا نخواهد و نداند در میدان دشمن به بازی گرفته شده است.

3- حالا به یادداشت آقای حسین علایی توجه کنید؛
 
«...حکومت شاه به بهانه نداشتن مجوز برای راهپیمایی- 19 دی ماه 56- به طلاب و جوانان در خیابان صفائیه حمله کرد و تعداد 6 نفر از طلاب و معترضین را کشت و عده ای را نیز مجروح کرد... رژیم شاه ظرف یک سال بیش از 2 هزار نفر از مردم معترض در خیابان های شهرهای مختلف را کشت ولی هر چه بر کشته های خیابانی افزوده می شد...»

آیا یک سردار سپاه، آنهم در حالی که کماکان خود را طرفدار انقلاب و جمهوری اسلامی معرفی می کند، می تواند به جای واژه «شهید» از شهدای مظلوم 19 دی قم از واژه «کشته شده» استفاده کند؟! آنهم نه یک بار و دوبار، بلکه 3 بار در یک نوشته کوتاه 4خطی و حتی یک بار هم به جای «کشته» از واژه شهید استفاده نکند؟! ممکن است گفته شود، این جابجایی در نوشتار، از نوع «خطای زبان و قلم» است! که باید گفت؛ آقای علایی یک سردار سپاه است و فرهنگ شهید و شهادت در وی نهادینه شده است بنابراین، اگر جابجایی این واژه عمدی نبوده است، دستکم باید یک بار به جای «کشته شده» از لفظ شهید استفاده می کرد که نکرده است! چرا؟!... باید توجه داشت که «خطا» وقتی در یک موضوع واحد به تکرار رسید، دیگر «خطا» تلقی نمی شود، بلکه «خط» است.

4- آقای علایی در یادداشت کذایی، برخلاف عقیده و نظر بارها اعلام شده خود به این تحلیل می نشیند که مردم ایران خواستار تغییر رژیم شاهنشاهی نبوده اند بلکه فقط انجام تغییراتی در رژیم شاهنشاهی را دنبال می کردند!! ولی از آنجا که شاه به اصلاحات مورد نظر آنها پاسخ مثبت نداد، تظاهرات و اعتراضات شدت گرفت و «عملاً از اقتدار نظام شاهنشاهی کاسته شد» و سپس در بند7 و در قالب پرسش های فرضی، محمدرضا شاه را نصیحت می کند که چرا با بی توجهی نسبت به اصلاحات مورد نظر مردم باعث فروپاشی رژیم شاهنشاهی شده است؟

باید از آقای علایی پرسید؛ آیا مردم خواستار سرنگونی رژیم شاهنشاهی و برپایی جمهوری اسلامی نبودند؟ و آیا بعد از تغییر نخست وزیر، شعار نمی دادند «ما میگیم شاه نمی خوایم، نخست وزیر عوض میشه» و...؟

5- آقای حسین علایی در یادداشت مورد اشاره، برخلاف فرهنگ رایج و جای گرفته در قلب و جان سپاهیان، از به کارگیری واژه «امام» برای نامیدن آن مراد به حق پیوسته و رهبر کبیر انقلاب اسلامی، خودداری می ورزد و آنجا که ناچار به نام بردن از آن بزرگوار است ، به عبارت «آیت الله خمینی» بدون هیچ پیشوند و پسوند احترام آمیز بسنده می کند.

آیا، این دیدگاه و فرهنگ و چارچوبی که در بیان آن به کار گرفته شده می تواند با دیدگاه کسی که عمری را در کسوت یک سردار سپاه سپری کرده است کمترین همخوانی و ارتباطی داشته باشد؟! قاعده آن بود و هست که زبان جناب علایی در نام بردن از امام(ره)، به کمتر از «حضرت امام(رهحرکت نکند و در کام نچرخد. آیا آن چرخش و این نچرخیدن زبان و قلم ایشان را باید- خدای نخواسته- به حساب چرخش مواضع آقای علایی نوشت یا -باز هم خدای نخواسته- به حساب دیکته ای که دیگران برای او نوشته اند؟! بی تردید، این نوشته با فرهنگ گفتاری و نوشتاری یک سردار سپاه آنهم با سابقه فرماندهی در جنگ تحمیلی همخوانی ندارد. دارد؟! پس چه کسی آن را دیکته کرده است؟

6- یک بار دیگر به یادداشت آقای حسین علایی مراجعه کنید. ایشان اولا؛ به حضرت امام(ره) اهانت می کند و بنای مستحکم آن بزرگوار یعنی انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن را بدون انگیزه الهی و اسلامی قلمداد می کند! ثانیا؛ خاستگاه اسلامی انقلاب را نفی می کند و خواست با خون نوشته مردم مسلمان ایران را در حد و اندازه اصلاحات در رژیم شاهنشاهی تنزل می دهد! ثالثا؛ از فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 حمایت می کند و...

حالا امضای یادداشت را نادیده بگیرید. آیا نوشته ایشان با نوشته ای که از یک ضد انقلاب دوآتشه انتظار می رود ، کمترین تفاوتی دارد؟! اگر تفاوتی ندارد- که ندارد- احتمال سفارشی بودن آن دور از ذهن نیست.(عجب! ظاهراً دوستان ارزشمدار تا رقبا و مخالفان خود را اساسی ضربه فنی نکنند ، دلشان خنک نمی شود.)

7- در حالی که انقلاب اسلامی به الگوی تحولات در جهان اسلام تبدیل شده و ملت های مسلمان با در دست داشتن این نسخه بر دیکتاتورهای دست نشانده شوریده و پوزه آمریکا و اسرائیل و متحدان اروپایی آنها را به خاک مذلت مالیده اند و در حال و هوایی که دشمنان تابلودار اسلام و انقلاب، انکار نمی کنند که از اقتدار ایران اسلامی تحت رهبری امام راحل و خلف حاضر او به تنگ آمده و فریاد استیصال سرداده اند، مخالف خوانی افرادی که روزی همراه انقلاب بوده اند جز آن که برای دهان های گرسنه دشمنان بیرونی و دنباله های داخلی آنها خوراکی در حد و اندازه یک ساندویچ فراهم کند چه تأثیر دیگری می تواند داشته باشد؟! جناب علایی! «قطره دریاست، اگر با دریاست ورنه او قطره و دریا، دریاست.»

8- دیروز آقای حسین علایی طی یادداشت کوتاهی بر وفاداری خود به اسلام و انقلاب و ولایت فقیه تأکید کرد که امید است اولین گام ایشان برای بازگشت از بیراهه ای باشد که در آن گام نهاده بود و همینجا گفتنی است و عبرت آموز نیز هست که یادداشت کذایی آقای علایی، به به و چهچه و استقبال همراه با ذوق زدگی فراوان رسانه های دشمن و گروه های ضد انقلاب را در پی داشت ولی نوشته کوتاه دیروز او با بی اعتنایی همان رسانه ها روبرو شد. عبرت انگیز نیست؟ فاعتبروا یا اولی الالباب




تاریخ : دوشنبه 90/10/26 | 9:59 صبح | نویسنده : محمدحسن عباسی | نظر

 هم نوا با پیرخمین...
 ...  و از همین قماش توطئه ها و شاید موذیانه تر، شایعه های وسیع در سطح کشور، و در شهرستان ها بیشتر، بر اینکه جمهوری اسلامی هم کاری برای مردم انجام نداد. بیچاره مردم با آن شوق و شعف فداکاری کردند که از رژیم ظالمانه طاغوت رهایی یابند، گرفتار یک رژیم بدتر شدند! مستکبران مستکبرتر و مستضعفان مستضعف تر شدند! زندان ها پر از جوانان که امید آتیه کشور است می باشد و شکنجه ها از رژیم سابق بدتر و غیرانسانی تر است! هر روز عده ای را اعدام می کنند به اسم اسلام! و ای کاش اسم اسلام روی این جمهوری نمی گذاشتند! این زمان از زمان رضاخان و پسرش بدتر است! مردم در رنج و زحمت و گرانی سرسام آور غوطه می خورند و سردمداران دارند این رژیم را به رژیمی کمونیستی هدایت می کنند! اموال مردم مصادره می شود و آزادی در هرچیز از ملت سلب شده! و بسیاری دیگر از این قبیل امور که با نقشه اجرا می شود. و دلیل آنکه نقشه و توطئه در کار است آنکه هرچند روز یک امر در هر گوشه و کنار و در هر کوی و برزن سر زبانها می افتد؛ در تاکسی ها همین مطلب واحد و در اتوبوس ها نیز همین و در اجتماعات چند نفره باز همین صحبت می شود؛ و یکی که قدری کهنه شد یکی دیگر معروف می شود. و ...

    ... تقاضا این است که قبل از آشنایی به مسائل، به اشکال تراشی و انتقاد کوبنده و فحاشی برنخیزید؛ و به حال این اسلام غریب که پس از صدها سال ستمگری قلدرها و جهل توده ها امروز طفلی تازه پا و ولیده ای است محفوف به دشمن های خارج وداخل، رحم کنید. و شما اشکال تراشان به فکر بنشینید که آیا بهتر نیست به جای سرکوبی به اصلاح و کمک بکوشید؛ و به جای طرفداری از منافقان و ستمگران و سرمایه داران و محتکران بی انصاف از خدا بی خبر، طرفدار مظلومان و ستمدیدگان و محرومان باشید؛ و به جای گروه های آشوبگر و تروریست های مفسد و طرفداری غیرمستقیم از آنان، توجهی به ترور شدگان از روحانیون مظلوم تا خدمتگزاران متعهد مظلوم داشته باشید؟

    اینجانب هیچ گاه نگفته و نمی گویم که امروز در این جمهوری به اسلام بزرگ با همه ابعادش عمل می شود و اشخاصی از روی جهالت و عقده وبی انضباطی برخلاف مقررات اسلام عمل نمی کنند؛ لکن عرض می کنم که قوه مقننه و قضاییه و اجراییه با زحمات جانفرسا کوشش در اسلامی کردن این کشورمی کنند و ملت دهها میلیونی نیز طرفدار و مددکار آنان هستند؛ و اگر این اقلیت اشکالتراش و کارشکن به کمک بشتابند، تحقق این آمال آسانتر و سریعترخواهد بود. و اگر خدای نخواسته اینان به خود نیایند، چون توده میلیونی بیدارشده و متوجه مسائل است و در صحنه حاضر است، آمال انسانی - اسلامی به خواست خداوند متعال جامه عمل به طور چشمگیر خواهد پوشید و کجروان واشکال تراشان در مقابل این سیل خروشان نخواهند توانست مقاومت کنند.

     من با جرات مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله - صلی الله علیه و آله - و کوفه و عراق درعهد امیرالمؤمنین و حسین بن علی - صلوات الله و سلامه علیهما - می باشند. آن حجاز که در عهد رسول الله - صلی الله علیه و آله - مسلمانان نیز اطاعت از ایشان نمی کردند و با بهانه هایی به جبهه نمی رفتند، که خداوند تعالی در سوره "توبه " باآیاتی آنها را توبیخ فرموده و وعده عذاب داده است . و آنقدر به ایشان دروغ بستند که به حسب نقل ، در منبر به آنان نفرین فرمودند. و آن اهل عراق وکوفه که با امیرالمومنین آنقدر بدرفتاری کردند و از اطاعتش سر باز زدند که شکایات آن حضرت از آنان در کتب نقل و تاریخ معروف است . و آن مسلمانان عراق و کوفه که با سیدالشهدا - علیه السلام - آن شد که شد. و آنان که درشهادت دست آلوده نکردند، یا گریختند از معرکه و یا نشستند تا آن جنایت تاریخ واقع شد. اما امروز می بینیم که ملت ایران از قوای مسلح نظامی و انتظامی و سپاه و بسیج تا قوای مردمی از عشایر و داوطلبان و از قوای در جبهه ها و مردم پشت جبهه ها، با کمال شوق و اشتیاق چه فداکاریها می کنند و چه حماسه هامی آفرینند. و می بینیم که مردم محترم سراسر کشور چه کمک های ارزنده می کنند. و می بینیم که بازماندگان شهدا و آسیب دیدگان جنگ و متعلقان آنان باچهره های حماسه آفرین و گفتار و کرداری مشتاقانه و اطمینان بخش با ما و شما روبه رو می شوند. و اینها همه از عشق و علاقه و ایمان سرشار آنان است به خداوند متعال و اسلام و حیات جاویدان. در صورتی که نه در محضر مبارک رسول اکرم - صلی الله علیه و آله و سلم - هستند، و نه در محضر امام معصوم -صلوات الله علیه . و انگیزه آنان ایمان و اطمینان به غیب است. و این رمزموفقیت و پیروزی در ابعاد مختلف است. و اسلام باید افتخار کند که چنین فرزندانی تربیت نموده، و ما همه مفتخریم که در چنین عصری و در پیشگاه چنین ملتی می باشیم .

 




تاریخ : یکشنبه 90/10/25 | 10:33 صبح | نویسنده : علی رضائی | نظر

              گر پای گریز از خطر نیست ،باعشق در آغوش نگیریم خطر را

درسالهای اخیردوتحول اساسی درسبد غذایی خانوادها ایجاد شده که شامل کاهش کمیت و وزن سبد غذایی ودیگری جابجایی میان کالای داخل سبد غذایی است.

وزن گوشت ،لبنیات، سبزی ومیوه ها کاهش، وجای خود رابه مواد چربی،نشاسته،قند وغذاها ی آماده داده است، که این جابجایی ازلحاظ کیفیت غذا وتا مین نیاز سلولی جنبه منفی داشته وسیری سلولی جای خود را به سیری شکمی داده است.

ارزیابی الگوی غذایی ایرانیان نشان از 20درصد کمبود انرژی،40تا50درصد کمبود کلسیم،38درصد کودکان 3تا15 ماهه کمبود آهن که کمبود روی وویتامین ها نیز باید به این موارد اضافه گردد.

تبلیغات گسترده ازتنقلا ت غیر مفید که علاوه بر مضرات گسترده، ایجاد سیری کاذب نموده وتغیرات فرهنگی وشیوه زندگی وکار همزمان زن شوهر... کمتر به افراد جامعه اجازه مصرف غذایی را می دهد که به آرامی پخته شده و ویژگیهای یک غذای سالم رادارد.

 غذاهای آماده (Fast food   )که سرشار از چربی های اشباع ترانس بوده  وبرای مصرف نیزمعمولا باید سرخ شوند وهنگام سرخ شدن نیزمقداری زیادی روغن جذب خواهند نمود ومتاسفا نه طبق عادت بد غذایی همراه سس های متنوع ونوشابه های گاز دار نیزمصرف  می شوند(توخود حد یث مفصل بخوان ازاین مجمل).

به طور مثال:هر30 گرم سوسیس بطور متوسط 8 گرم چربی و2/3 گرم نمک داردو چربی که موقع سرخ کردن به خورد آن می روند را نیز باید اضافه کرد.

مقدارنیتریت ونیترات  مواد غذایی که فعلا دربازار عرضه می شوند گاهی به 8تا10 برابر میزان مجازآن می رسد که امروزه سرطانزایی آنها به اثبات رسیده است.

به طور مثا ل: تومور های مغزی درنوزادان مادرانی که در طی دوران بارداری، حداقل هفته یی یک بارهات داگ با نان بدون سبوس مصرف نموده اند بیش از دو برابر است وکودکانی که در ماه 10عدد ساندویچ کالباس مصرف می کنند 9برابرافراد معمولی در معرض سرطان خون قرار دارند واین موادعامل 67 درصد سرطان پانکراس معرفی شده اند.

بیماریهای قلبی وعروقی،فشار خون ، دیابت ،چاقی،مشکلات گوارشی ومشکلات حساسیت های جلدی ومخاطی را نیز باید به موارد فوق اضافه نماییم، به خصوص درکنارمصرف نوشابه های گاز دارکه خود عا مل بیماری های گوناکونی از جمله یکی از عوامل پوسیدگی دندانها می باشند.

                              * با استفاده ازهفته نامه پزشکی امروز*




تاریخ : جمعه 90/10/23 | 10:13 عصر | نویسنده : دکتر سیدحسین حسینی | نظر

یادداشتی که سردار حسین علایی، مشاور ستاد کل نیروهای مسلح، عضو هیأت علمی دانشگاه امام حسین، و فرمانده سابق نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به مناسبت واقعه نوزده دی منتشر کرد، از سوی مغرضان و فتنه جویان مورد سوء استفاده قرار گرفت. شیوه کنایه آمیز این مطلب، قلب بسیاری از دلسوزان نظام و علاقمندان به حکومت جمهوری اسلامی را هم به درد آورد، و آن ها از این که بار دیگر یکی از خودی های انقلاب، ریزش کرده و بصیرت خود را از دست داده شدیدا ناراحت شدند. می خواستم نمایی کلی از روند واکنش ها در سه روز گذشته درباره نامه سردار علایی را در وبلاگ نشان بدهم. به همین دلیل تلاش کردم تا مواضع مخالفان و موافقان نامه آقای علایی را از اینترنت استخراج کرده و فهرست وار در وبلاگ نشان بدهم. اما با کمال خوشحالی متوجه شدم که تقریبا تمام مطالبی که موافق رویکرد سردار بود، فیلتر شده و از دسترس عمومی خارج گردیده است. البته کار درستی است زیرا وقتی به راحتی با فیلترشکن به آنها سر بزنید، خواهید دید که بیشتر آنها با ادبیات بدی نوشته شده و رسما خوشحالی خود را از مواضع آقای علایی اعلام کرده اند. به ناچار تنها به ذکر اصل نامه سردار علایی، تعداد اندکی از موضع مخالفان، از باب مشت نمونه خروار، و در آخر به واکنش خود سردار علایی اکتفا کرده ام.

الف) اصل نامه سردار علایی در روزنامه اطلاعات، دوشنبه 19 دی  1390 : کلیک کنید ...خوب این صفحه بالاخره فیلتر شد (یکشنبه 25 دی)

ب) واکنش سایت آهستان، به عنوان یکی از نخستین معترضان این نامه، که علایی را سردار کور، برخوردار از شعوری در سطح نوری زاد، تحریف کننده تاریخ و دروغگو معرفی کرده است: کلیک کنید

ج) جواب خانم زهره حسینی که در سایت های مختلفی ذکر شده و ما اینجا به نقل از رجانیوز آورده ایم. این خانم سردار علایی را همتراز داریوش همایون دانسته و نامه او را آلوده به هوسهای نامشروع معرفی کرده است: کلیک کنید

د) سایت بصیرنیوز هم این سردار را کفتار نامیده، و مطلب سردار را به جای منابع فراوان داخلی از سایت معاند و صهیونیستی بالاترین، ذکر کرده است. البته سایت بالاترین در ایران فیلتر شده و من نمی دانم که بصیرنیوز، چرا بصیرت خود را از دست داده و چطوری این سایت را باز کرده، و تازه از آن نقل قول هم کرده است: کلیک کنید

هـ) خیلی از وبلاگهای کوچولو هم در حد بضاعت مزجاه خودشان سعی کردند تا به این حرکت نادرست سردار واکنش نشان بدهند؛ از جمله این وبلاگ که علایی را سردار دیروز و خائن امروز نامیده، و به مناسبت این مسأله، دروغهای سردار درباره جنگ تحمیلی را هم افشا کرده است: کلیک کنید

و) البته سردار علایی از سوء استفاده و بهره برداری ضد انقلاب از نامه ایشان، ناخرسند است و واکنش نشان داده که در سایت شفاف منعکس شده است: کلیک کنید

در پایان از شما تقاضا می کنم که به هر کدام از این لینکها اگر سر زدید، لطف کنید و کامنت ها و پیغام های مخاطبان آن ها را نخوانید، چون اصلا از ادبیات مناسبی برخوردار نبوده و کلا نوعی از ضد فرهنگ را به جامعه القا می کنند.

تکمیلی: امروز شنبه، 24 دیماه، مطلب بسیار جدیدی را در سایت ویکی پدیا مشاهده کردم که مناسب است در اینجا مورد توجه قرار بگیرد: کلیک کنید

تکمیلی 2: امروز یکشنبه، 25 دی، سایت های خبری و روزنامه ها، از نامه اعتراضی 12 سردار سپاه به سردار علایی خبر دادند: کلیک کنید؛ کلیک کنید؛ و کلیک کنید.

راستی عکسهایی که در سایتهای خبری از سر در خانه سردار علایی چاپ شده جالب است و دل آدم رو خنک می کنه: کلیک کنید.

و بالاخره توبه نامه سردار علایی در سایت تابناک منتشر شد تا همه بفهمن که یک من ماست چقدر کره داره: کلیک کنید.




تاریخ : پنج شنبه 90/10/22 | 12:43 عصر | نویسنده : حمید فاضل | نظر

ما که خون آشام نیستیم! هستیم؟

ما آدم های متمدنی هستیم، ما اصلاً آخر تمدن هستیم!

شهادت شهید ...... تسلیت باد

هستیم. ما همه چیز را از راه مذاکره حل می کنیم (وحشی که نیستیم خب)

شهید...... تسلیت باد

ما آدم های با فرهنگی هستیم. ما اصلا کسی را نمی کُشیم (به جان هیلاری عرض می کنم...). به نظر شما، ما خون‌آشام یا لاشخور هستیم؟

شهادت شهید ..... و صدها هزار شهید دیگر تسلیت باد

هیچ کسِ هیچ کس هم که نه. مثلاً ما تروریست ها رو می کُشیم. ما که اهل دروغ و نیرنگ نیستیم. ما از دیار فرنگیم، این یکی رو دیگه حاضرم به جون مرحوم کِندی قسم بخورم

شهادت میلیونها زن و کودک در .... و ..... و .... تسلیت باد

ما دوست داریم ایرانی ها پیشرفت بکنن. اونجامون اصلا هم نسوخته که می بینیم ایرانی ها هسته ای دارن. البته اگر هم سوخته باشه، خودمون پودر بچه داریم بزنیم که نسوزه... آخ....یک کم که می سوزه

شهادت 4 شهید هسته ای تسلیت باد

ما ارتباطی با شهادت شهید احمد روشنی نداریم. ما اصلا ارتباط نمی فهمیم چی هست؟ ما اصلا سگ کی باشیم که بخواهیم این کارها را کنیم؟

 چرا توهین می کنی؟ امام ره به اینها گفت شیر! وقتی می ترسه هم بیخود نعره می کشه و یک چیزی هم از یک جایی اش خارج می شه

شهادت شهید مصطفی احمد روشنی به دست عوامل  شیطان تسلیت باد.

دکتر شریعتی:

آمریکا! آمریکا! این بلاهت عظیم و توحّش متمدن و بدَویّت مدرن و خشونت با اتیکت و غارت قانونمند و خوشبختی زشت و آزادی لش و دموکراسی احمق!

وقتی در صحنه حق و باطل نیستی ، وقتی که شاهد عصر خودت و شهید حق و باطل جامعه ات نیستی ، هر کجا (می)خواهی باش! چه به نماز ایستاده باشی چه به شراب نشسته باشی، هر دو یکی است!




تاریخ : پنج شنبه 90/10/22 | 10:31 صبح | نویسنده : محمدحسن عباسی | نظر

اسامی نمایندگان رد صلاحیت شده:

سه نماینده فعلی شهر تهران
- علی مطهری نماینده تهران
- حمید رضا کاتوزیان نماینده تهران
- علی عباسپور نماینده تهران

سه نماینده از آذربایجان شرقی
- مجید نصیرپور نماینده سراب
- غلامحسین اهری نماینده اهر و هریس
- رضا علیزاده نماینده ورزقان


چهار نماینده از استان آذربایجان غربی
-جلال محمود زاده نماینده مهاباد
-نادر قاضی پور نماینده ارومیه
-سلیمان جعفرزاده نماینده ماکو
- علی زنجانی نماینده نقده

دو نماینده از استان اردبیل
-وکیل سپه نماینده پارس آباد
-یونس اسدی نماینده مشکین شهر

یک نماینده از اصفهان
-محمد ضابطی نماینده نطنز

یک نماینده از استان ایلام
-داریوش قنبری نماینده ایلام

دو نماینده از خراسان شمالی
- موسی الرضا ثروتی نماینده بجنورد
-محمدمهدی شهریاری نماینده بجنورد

دو نماینده از خوزستان
- مصطفی مطور زاده نماینده خرمشهر
- خلیل حیات مقدم نماینده ماهشهر

یک نماینده از استان زنجان
- سید فاضل موسوی نماینده خدابنده

دو نماینده از سیستان وبلوچیستان
- پیمان فروزش نماینده زاهدان
-یعقوب جدگدل نماینده چابهار و نیک شهر

سه نماینده از استان فارس
- داوود محمدجانی نماینده آباده
- سید احمدرضا دستغیب نماینده شیراز(فرزند فخرالدین)
- علی اصغر حسنی نماینده لارستان

یک نماینده از استان قزوین
-قدرت الله علیخانی نماینده قزوین

سه نماینده از استان کردستان
-عبدالجبار کرمی نماینده سنندج
- سید عماد حسینی نماینده قروه
-اقبال محمدی نماینده سنندج

یک نماینده ازاستان کرمان
-مصطفی رضاحسینی نماینده شهربابک

دو نماینده از استان گیلان
-سید مهدی صادق نماینده آستانه
- بهمن محمدیاری نماینده طوالش

دو نماینده از لرستان
- هادی مقدسی نماینده بروجرد
- محمد محمدی سلسه و دلفان

یک نماینده از استان مازندران
-انوشیروان محسنی بند پی نماینده نوشهر و چالوس




تاریخ : چهارشنبه 90/10/21 | 12:24 عصر | نویسنده : محمدحسن عباسی | نظر

امروز کتاب آشنایی با ادیان بزرگ، نوشته استاد حسین توفیقی را مطالعه می کردم. واقعا کتاب جامعی است. و البته از مردان بزرگ، جز آثار فاخر و چنین کارهای ارزشمندی انتظار نمی رود. در انتهای مبحث مربوط به مسیحیت، گفتاری است با عنوان شوق بازگشت حضرت عیسی مسیح (علیه السلام). شباهت غریب آن چند سطری که در این گفتار آمده با حال و روز جامعه شیعه در حیطه انتظار منجی، به راستی آدمی را به شگفتی وا می دارد. نمی دانم که ما با این همه تأکیداتی که در روایات آمده است، چرا نمی خواهیم برداشت درستی از انتظار مهدی موعود داشته باشیم. خوب است چکیده ای از این گفتار را شما مخاطب گرامی نیز بخوانید. کسی چه می داند شاید...

«جمعی از مسیحیان به سبب علاقه شدید به بازگشت مسیح، دچار توهم شدند و تاریخ هایی را برای این رویداد پیشگویی می کردند. اما با عدم تحقق آنها، رهبران دینی مردم را از این کار بر حذر داشتند... گروهی در قرن شانزدهم برای آماده کردن زمینه سلطنت حضرت عیسی برخاستند و برخی از شهرها را برای مدتی در اختیار گرفتند... جمعی دیگر برای سرعت بخشیدن به ظهور آن حضرت، 12 حواری تعیین کردند، ولی آن حواریون هم یکی پس از دیگری از دنیا رفتند و عیسی نیامد... عده ای برای پذیرایی از حضرت عیسی و انبیای پیشین در آمریکا آپارتمان تهیه کردند. برخی از مسیحیان نیز مدتها پیش از بنیان گزاری صهیونیسم، عقیده داشتند که شرط بازگشت عیسی، در آخرالزمان این است که یهودیان به فلسطین برگردند.»

جالب است که مشابه این رویدادها در جامعه شیعی نیز در طول تاریخ، و البته با شتاب بیشتری در زمان ما، قابل مشاهده است. همه این کجروی ها به خاطر آن است که فلسفه انتظار را کج فهمیده ایم. برای همین است که به جای آماده سازی روح و جان و فکر و اندیشه خودمان، تنها به دنبال تهیه اسب و شمشیر هستیم. حتما شنیده اید حکایت آن مرد عرب را که در پاسخ به دعوت امام حسین علیه السلام، اسب خود را پیشکش او کرد. غافل از آن که امام، خود او را می خواست، نه اسب او را.

این همه به خاطر آن است که خشت اول را کج نهاده ایم. پس تا ثریا...




تاریخ : سه شنبه 90/10/20 | 9:0 عصر | نویسنده : حمید فاضل | نظر

حقایق و باورهای غلط در مورد تمایلات جنسی

تمایلات جنسی مبحثی است که همیشه جنجال برانگیز بوده است. تمایلات جنسی هیچ قاعده و قانون مشخصی ندارند مخصوصاً وقتی مسئله رضایت باشد. هر چیزی که برای زوج لذت‌بخش و خوشایند و عملی باشد، قبال انجام است. قوانینی برای آن وجود ندارد زیرا ترکیب جسمی و رویکردها و نگرش‌های اجتماعی زوج‌ها با هم تفاوت دارد. چیزی که برای یک زوج در رابطه‌ جنسی ایدآل است، برای دیگری راضی‌کننده نیست. باورهای جنسی غلط بعنوان قانون شکل می‌گیرند اما تمایلات جنسی انسان‌ها مسئله‌ای شخصی است نه عمومی و هیچ قاعده و قانونی ندارد. بگذارید ببینیم چه باورهای اشتباهی در این رابطه بین عموم مردم وجود دارد و حقیقت آنها چیست.

خیالپردازی حین نزدیکی عادتی ناپسند است
تمایلات جنسی مسئله ‌ای صرفاً جسمی نیست و قسمت عمده‌ای از آن ذهنی است. اینکه حتی با فکر کردن به همسرتان بتوانید ارضا شوید واقعاً عالی است اما اینکه یک تخیل را وارد ذهنتان کنید تا تحریک شوید اصلاً عادت زشتی نیست. هر چیزی که مغز را تحریک کند در عشق‌بازی با همسرتان قابل‌انجام است و فکرها و خیالپردازی‌ها هم جزئی از آن است. خیالپردازی‌ها معمولاً تاثیرات مثبتی بر روابط جنسی دارند زیرا به کشف نیازها و خواست‌های شخصی کمک می‌کند. این یک باور اشتباه است که خیالپردازی حین نزدیکی عملی نادرست است.

روش انقطاع از بروز بارداری جلوگیری می‌کند
خیلی از زوج‌ها با این تصور که روش انقطاع (بیرون آوردن فوری آلت تناسلی از واژن پیش از انزال) می‌تواند به طور کامل دربرابر بارداری جلوگیری کند، از این روش استفاده می‌کنند. از میلیون‌ها اسپرم، برای باردار کردن یک زن فقط یک اسپرم موردنیاز است. و حتی یک قطره از مایع منی مرد حاوی هزاران یا میلیون‌ها اسپرم است. در موقع انزال نیست که مردها اسپرم ترشح میکنند بلکه حتی مایع پیش‌آب هم ممکن است به اندازه کافی اسپرم برای وارد شدن به رحم در خود داشته باشد. این باور اشتباه باعث می‌شود تعداد زیادی از زوج‌ها ناخواسته باردار شوند. روش انقطاع می‌تواند از بارداری جلوگیری کند اما هیچوقت روش مطمئنی نیست.

ارضا شدن فقط به سایز بستگی دارد
آیا سایز مهم است؟ حتی قشر تحصیلکرده جامعه باور دارند که سایز اهمیت بسیار زیادی در ارضای جنسی دارد. اما در واقعیت، علم ثابت کرده است که هیچ آلت تناسلی برای واژن بزرگ یا کوچک نیست. این سایز آلت جنسی مرد نیست که اهمیت دارد بلکه تمرین درست حرکات و جنبه عاطفی زوج است که به یک ارگاسم خوب منجر می‌شود. هیچوقت نمی‌توانید میزان مرد بودن کسی را با سایز آلت جنسی او بسنجید. زن‌ها به دنبال داخل کردن‌های سخت و محکم نیستند، بلکه ضربه‌های نرم و ریتمیک است که دوست دارند و امیال جنسی آنها را بیدار می‌کند. جالب است بدانید که داروهایی هم که برای افزایش سایز آلت جنسی در بازار وجود دارد، هیچ تاثیری بر بزرگ کردن سایز آلت تناسلی نخواهد داشت.

مردان فعال‌تر از زنان هستند
این نیز یک باور جنسی اشتباه دیگر است که نیاز مردان به رابطه‌ جنسی بیشتر از زنان است. این باور از ریشه غلط است. زن و مرد که هر دو از یک نوع و انسان هستند، به یک اندازه تمایلات جنسی دارند. اما زنان برخلاف مردان طوری طراحی شده‌اند که بیشتر به جنبه‌های عاطفی رابطه نگاه می‌کنند تا جنسی آن. برای مردان اینکه با هر زنی که در خیابان ببینند رابطه‌جنسی داشته  باشند کاملاً عادی است اما برای زنان لازم است که ابتدا دلبستگی عاطفی پیش بیاید. به علت همین تفاوت است که اغلب باور دارند فعالیت جنسی مردان بیشتر از زنان است.

یک رابطه‌ جنسی عالی همیشه به ارگاسم منتهی می‌شود
یک رابطه ‌جنسی بدون ارگاسم به نظر خیلی از زوج‌ها اصلاً رابطه‌جنسی جالبی نیست. اما این هم یک باور اشتباه دیگر است و برای اینکه یک نزدیکی، عالی باشد نیازی نیست که حتماً به ارگاسم منجر شود. ارگاسم اوج بیولوژیکی از تمایلات جنسی است نه احساسی. خوشنودی در تمایلات جنسی بیشتر عاطفی و احساسی است و حتی بدون ارگاسم هم افراد می‌توانند رابطه‌جنسی لذت‌بخش داشته باشند. ارگاسم فقط نشانه تکمیل جسمی فعالیت جنسی است و نقش کمتری در احساس رضایت افراد از رابطه‌جنسیشان دارد.

ناحیه حساس خانم‌ها (نقطه G) مرکز ارگاسم است
باور عموم بر این است که اندام تناسلی خانم‌ها یک ناحیه حساس دارد که مرکز اوج لذت جنسی یا ارگاسم است. نظر محققین مختلف در رابطه با وجود چنین ناحیه‌ای متفاوت است. این ایده برای اولین بار توسط فروید مطرح شد. دکترها می‌گویند این مسئله بیشتر از اینکه علمی و آنتومیکی باشد، ادراکی و ذهنی است.




تاریخ : سه شنبه 90/10/20 | 3:54 عصر | نویسنده : محمدحسن عباسی | نظر

** خداوند متعال: و إذ قلنا للملائکه اسجدوا لآدم فسجدوا الا ابلیس ابی و استکبر و کان من الکافرین (بقره /34) ؛ هنگامی که به ملائکه گفتیم برای آدم سجده کنید , همه سجده کردند جز ابلیس که امتناع کرد و تکبر ورزید و از کافرین بود..
- محمد بن عبدالوهاب: خدایا این شرک است که تو به ملائکه فرمان داده ای آدم را سجده کنند . چرا مردم را به سجده بر آدم وادار می کنی ؟

** خداوند متعال: و رفع ابویه علی العرش و خرُّوا له سُجدا و قال یا ابت هذا تأویل رویای من قبل قدجعلها ربی حقا (یوسف/100) ؛
یوسف پدر و مادرش را بر تخت نشاند و برادران یوسف پیش او به سجده افتادند . یوسف گفت : ای پدر! این تأویل خواب من است که پیش از این دیده بودم و خداوند آن را محقق ساخت.
- محمد بن عبدالوهاب: خدا یا چرا پیامبرت یعقوب و یوسف باید اجازه دهند که برادرانش پیش او سجده کنند. برادران یوسف مشرک شده اند و قتل شان واجب . یعقوب و یوسف باید آن ها را می کشتند.
** خداوند متعال: و إذ جعلنا البیت مثابه للناس و أمنا و اتخذوا من مقام ابراهیم مصلی (بقره/125) ؛ [به یاد بیاورید] هنگامی که ما کعبه را محل بازگشت مردم و محلی امن قرار دادیم. [برای تجدید خاطره] مقام ابراهیم را محل عبادت خود قرار دهید.
- محمد بن عبدالوهاب: خدایا چرا گفته ای مقام ابراهیم را محل عبادت خود قرار دهید. چرا مکان یک بشر را محل عبادت خود قرار می دهی ؟ این شرک است . هیچ بشری به هیچ وجهی نباید دخلی در عبادت تو پیدا کند. چرا یک بیابان نامربوط به بشر را محل عبادت خود قرار ندادی که مقام ابراهیم را محل عبادت خود قرار دادی ؟ این باعث می شود مردم یاد بگیرند و محل اولیای دیگری چون رسول خدا(ص) و علی (رض) و... را محل عبادت خود قرار دهند . این ها همه شرک است.
** خداوند متعال: فی بیوت أذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه یسبح له فیها بالغدو و الآصال(نور/36) ؛
خانه هایی که خداوند اذن داده که بالا برده شود و در آن ها اسم خداوند برده شود که برای او صبح و شب تسبیح بگویند .
- محمد بن عبدالوهاب: خدایا! چرا تو اذن داده ای که خانه هایی محل عبادت قرار گیرند؟ در آن صورت مردم می آیند در قبر رسول الله (ص) نماز می گذارند که این خانه رسول خدا بوده است . چون رسول الله در تفسیر این آیه گفته این خانه ها خانه های پیامبر است و خانه های علی و فاطمه هم از افضل ترین این خانه ها است . مردم می آیند در این خانه ها عبادت می کنند و مشغول نماز می شوند . محل قبر علی و فاطمه را هم چون پیامبرت گفته که خانه های آن ها هم از خانه های مأذون است , محل عبادت قرار می دهند. این ها همه شرک است .
** خداوند متعال: ما من شفیع الا من بعد إذنه ذالکم الله ربکم فاعبدوه افلا تذکرون(یونس/3)؛ هیچ شفاعت کننده ای وجود ندارد مگر پس از اذن خداوند . این خدای شما است آن را پرستش کنید . آیا به یاد نمی آورید؟ .- خداوند متعال: و کم من مَلَک فی السماوات لاتغنی شفاعتهم شیئا الا من بعد أن یأذن الله لمن یشاء و یرضی (نجم/26) ؛ چه بسیارند فرشتگانی در آسمان که شفاعت شان هیچ سودی ندارد جز پس از آنکه خداوند اذن بدهد برای کسانی بخواهد و راضی گردد.
** خداوند متعال : و لا تنفع الشفاعه عنده الا لمن أذن له (سبأ/23) ؛ شفاعت سودی ندارد جز برای کسی که اذن داده شده باشد.
- محمد بن عبدالوهاب: خدا چرا استثنا کرده ای که جز برای کسیکه اذن شفاعت داده شود . باید بگویی به هیچ وجه شفاعتی در کار نیست و هیچ کسی نمی تواند شفیع باشد . اینکه تو استثنا کرده ای سبب می شود برخی از پیامبر و اولیایت بخواهند او را نزد تو شفاعت کنند . این شرک است که از غیر خدا شفاعت بخواهی .
** خداوند متعال: قالوا یا ابانا استغفر لنا ذنوبنا انا کنا خاطئین (یوسف /97) قال ساستغفر لکم ربی انه هو الغفور الرحیم (یوسف/98) ؛ برادران یوسف گفتند : ای پدر برای گناهان ما از خدا طلب بخشش کن. یعقوب گفت : بزودی برای شما طلب آمرزش می کنم از خدای خود که او بخشنده مهربان است.
- محمد بن عبدالوهاب: دیدی گفتم اگر اجازه بدهی مردم بلافاصله طلب شفاعت می کنند . این برادران یوسف پدر خود را شفیع قرار دادند و از تو طلب آمرزش کردند. این شرک است .
** خداوند متعال: یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و ابتغوا الیه الوسیله و جاهدوا فی سبیله لعلکم تفلحون(مائده /35) ؛ ای مومنان از خدا بترسید و بسوی او وسیله ای بجویید و در راه خدا کوشش کنید باشد که به رستگاری برسید.
- محمد بن عبدالوهاب: خدایا ! چرا امر کرده ای که مومنان به نزد تو وسیله بجویند. آنان باید مستقیما نزد تو مراجعه کنند نه که نزد شفیعی رفته او را وسیله ای جهت تقرب به تو قرار دهند. این شرک است که مردم به غیر تو مراجعه کنند.
** خداون متعال: اذهبوا بقمیصی هذا فألقوه علی وجه ابی یأت بصیرا وأتونی باهلکم اجمعین(یوسف/93) فلما أن جاء البشیر القاه علی وجهه فارتد بصیرا قال الم اقل لکم انی اعلم مالا تعلمون (یوسف96) ؛ یوسف گفت : این پیراهن مرا ببرید و آن را بر صورت پدرم بیاندازید تا بینا شود و تمام اهل خود را بیاورید. وقتی قاصد رسید پیراهن را به صورت یعقوب انداخت و یعقوب بینا شد. و یعقوب گفت مگر من نگفتم من چیزی می دانم که شما نمی دانید.
- محمد بن عبدالوهاب: خدایا! چرا این آیه را آورده ای. پیراهن که هیچ تأثیری ندارد . اینکه پیراهنی بتواند چشم نابینا را بینا کند نادرست است و این باعث خواهد شد مردم به ضریح پیامبر و اولیای تو چشم بمالند و از پیامبر و اولیا شفاطلب کنند چون فکر می کنند وقتی پیراهن یوسف بتواند چشم یعقوب را بینا کند , ضریح رسول خدا(ص) که افضل انبیاء است حتما این کار را می تواند انجام دهد. درحالیکه درخواست شفا از غیر خدا شرک است و مشرک واجب القتل.

منبع: وبلاگ نسیم ایمان




تاریخ : دوشنبه 90/10/19 | 7:30 عصر | نویسنده : علی رضائی | نظر