رئیس جمهور آینده باید سفره آرایی بلد باشد
رئیس جمهور آینده باید با حیا باشد. البته رئیس جمهور آینده علاوه بر با حیا بودن، نجیب بودن، پاک بودن و خانواده دار بودن و عفیف بودن و محفوظ بودن چهره اش در مقابل آفتاب و مهتاب و هزار صفت دیگر، باید موصوف به صفات زیر هم باشد:
- رئیس جمهور باید قانع و بساز باشد
باید شرایط اقتصادی را درک کند و هی بهانه نگیرد و بگوید من طلا می خواهم، ذخیره ارزی می خواهم، و ...! ذخیره ارزی نداریم آقا جان، از کجا بیاریم؟ نیست دیگه! بیا بگرد.
- رئیس جمهور باید سفره آرایی بلد باشد! به طوری که نفت را که می خواهد بیاورد سر سفره هفتاد هشتاد میلیون نفر آدم دقت کند که اشتباهی نریزد توی جیب هفتاد هشتاد نفر آدم.
- هرچند خانه داری یک امر پسندیده است ولی رئیس جمهور نباید خانه دار باشد، چون در این صورت تا کسی به او بگوید بالای چشمت ابروست میرود خانه (این که میرود خانه بابایش یا جای دیگر را ما نمی دانیم) و یازده روز تمام به امور خانه و گردگیری و منجوق دوزی و ... می پردازد و در نتیجه کشور بدون رئیس جمهور می ماند
- رئیس جمهور باید با کاپشن سفید بیاید توی ریاست جمهوری و با کاپشن سفید هم از ریاست جمهوری برود.
- رئیس جمهور باید سر به زیر باشد و موقع راه رفتن پایین را هم نگاه کند که یک موقع خدای نکرده نرود روی اقشار فرودست و آسیب پذیر و آنها را تبدیل به کمپوت گلابی نماید.
هشدار: رئیس جمهور آینده چنانچه فاقد چنین ویژگی هایی باشد مطابق با مقررات قانون مدنی و قانون اساسی ناشزه محسوب شده و طبق قانون با وی برخورد می شود.
تیتر دو) حسن روحانی: شرایط کشور فوق العاده است. خدا از دهانتان بشنود، ما هم همین را می گوییم ولی مسئولین فکر می کنند ما از روی خوشحالی می گوییم شرایط کشور فوق العاده است و منظورمان این است که قمری در فضای کشور ترانه میسراید و شربت آلبالو از آسمان میبارد. لذا لبخند ملیحی میزنند و میگویند: «خدا را شکر! ما هم همه هدفمان همین بود.» آقای روحانی جان! شما هم بی زحمت مشخص بفرمایید شرایط کشور فوق العاده چی است!؟ فوق العاده قشنگ است، فوق العاده حساس است یا فوق العاده شترگاوپلنگ است!؟
تیتر سه) دولت روزی را به مناسبت درگذشت هوگو چاوز عزای عمومی اعلام کرد.
*-*-*- شنیدی دولت امروز رو عزای عمومی اعلام کرد؟
*-*-*- نه بخاطر چی؟
*-*-*- بخاطر این که هوگو چاوز به دیار باقی شتافته.
*-*-*- خب چرا عزای عمومی اعلام کردن؟
*-*-*- برای این که همه ی مردم ناراحتن.
*-*-*- پس من چرا هر چی تلاش می کنم ناراحت نمیشم؟
ایمانت ضعیفه حتما*-*-*-
*-*-*- مگه اون موقع که آذربایجان زلزله اومده بود همه ی مردم ناراحت نبودن؟
*-*-*- بودن. چطور؟
*-*-*- چرا اون روز رو عزای عمومی اعلام نکردن؟
*-*-*- اون روز مسئولین سرشون شلوغ بود برای همین گفتن مرحوم چاوز تو ونزوئلا عزای عمومی اعلام کنه!
*-*-*- یعنی روز زلزله تو ونزوئلا عزای عمومی بود؟
*-*-*- بله دیگه، همونطور که الان تو ایران عزای عمومی بخاطر ونزوئلاست!
ما تو زمینه ی تبادل غم و اندوه با ونزوئلا پیمان همکاری منعقد کردیم
(بُر زنی از یه جا یا همون سرقت ادبی)
با سلام خدمت همه دوستانی که در این وبلاگ، قلم می زنند؛
تذکر این نکته را ضروری می بینم که پیرو بیانات رهبر انقلاب در آغاز سال، دوستان متوجه باشند حماسه سیاسی، پدیده ای نیست که در خلأ صورت بگیرد، بلکه بازتاب واقعیات اجتماعی مبتنی بر پویایی و بالندگی است که توسط یکایک اعضای جامعه شکل میگیرد، و آنچه این پدیده را دارای وزن و اعتبار میسازد، ماهیت کاملاً اجتماعی آن است. در واقع این پدیده، یک فرایند است که تنها با لحاظ شرایط خاص فرهنگی و اجتماعی، و فراهم آمدن الزامات ویژه می توان انتظار تحقق آن را داشت. روشن است که یکی از الزامات اولیه و اصیل برای خلق حماسه سیاسی در سطح کلان اجتماعی، رعایت تقوا و پروای سیاسی است که، متأسفانه در شرایط و فضای کنونی، بسیاری از صاحبان تریبون های اجتماعی و سیاسی، برای دوری از آن گوی سبقت را از یکدیگر می ربایند. خوشبختانه تا امروز که ثبت نام کاندیداهای ریاست جمهوری آغاز می شود، فضای وبلاگ ما از این جو ملتهب و آلوده به دور بوده و دوستان ما تلاش کرده اند که حتی به قیمت کم فروغ شدن وبلاگ و دیر به دیر گذاشتن مطالب، از ورود به بازی های سخیف سیاست مداران، پرهیز کنند. بر همین اساس انتظار می رود که نویسندگان و خوانندگان محترم و فهیم این وبلاگ ارزشی، همچنان با درایت بالای سیاسی عمل کنند، و از قرار گرفتن در مسیر تخریب افراد و گروه ها و جبهه ها و ائتلافها و ...، پرهیز کنند. و دنیا و آخرت خود را بازیچه کسانی که برای رسیدن به اهداف کوجک و بزرگ خود می خواهند گروه های اجتماعی را به بازی بگیرند، قرار ندهند. معمولا این چنین شرایطی، از آمادگی بسیاری برای فتنه برخورردار است، پس بیایید با بصیرت رفتار کنیم، و بدانیم که ایجاد حماسه و تأمین مطالبات و انتظارات رهبری، با تخریب کسانی که مانند ما نمی اندیشند، محقق نمی شود.
شبکه ایران / اکبر هاشمی رفسنجانی در دیدار دانشجویان دانشگاه های صنعتی شریف، علم و صنعت، علامه طباطبایی، تهران، امیرکبیر، خواجه نصیر و دانشگاه های آزاد تهران، در اظهارات و مواضع جدید خود که با ادبیاتی آهنگین و جوان پسند بیان شد گفت:من نمی توانم بدین صورت صحبت کنم و با همان ادبیات قدیمی که بزرگ شده ایم سخن می گویم.
هاشمی رفسنجانی با اظهار اینکه شما از نسل سوم انقلاب هستید و باید امید در شما خیلی بیشتر از نسل ما باشد، تأکید کرد من انتظار ندارم کلمات مأیوس کننده و افسرده کننده از شما بشنوم.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با اظهار اینکه مشکلات مأیوس کننده حتی برای پیامبران نیز پیش آمده است، گفت: در زمانی که انسان ها گمان می کنند هیچ منجی ای ندارند اما رحمت الهی از آستین خود انسان های خداجو بیرون می آید.
هاشمی رفسنجانی با بیان اینکه متأسفانه دوباره خطر پیش روی ماست و ممکن است حتی بدتر از گذشته هم باشد، گفت: البته آن موقع مثل حالا آن قدر جوان و انسان آگاه وجود نداشت که ما الان بخواهیم از افسردگی سخن بگوییم.
وی با تاکید بر اینکه، اگر نمی گذارند صدایتان بلند شود اینطور نیست که حرفتان گم شود، گفت: حرف شما در دل خیلی ها است و اکنون کافی است تا جرقه ای برای بیان آن بخورد.
هاشمی رفسنجانی با بیان اینکه مسئولان اصلی نظام نیز از ایجاد وضعیت خفقان و برگشت به اوضاع سابق ناراضی هستند، اظهار کرد: این وضعیت را تنها جریان های متحجر می خواهد اما نه قانون اساسی و نه اهداف انقلاب و نه مسئولان اصلی نظام چنین وضعیتی را نمی خواهند، شاید پیدا کردن راهکار دشوار باشد ولی مردم خود راهکار را پیدا می کنند.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به دعوت دانشجویان حاضر در جلسه برای کاندیداتوری وی در انتخابات ریاست جمهوری گفت: شما همه چیز را حواله به یک نفر می کنید، حال اگر یک نفر فوت کرد چه باید کرد؟
هاشمی رفسنجانی با تاکید بر اینکه این سخن بدین معنا نیست که وارد عرصه نخواهم شد، افزود: خیلی از افراد دیگر هستند که اگر وارد میدان شوند می توانند خیلی بهتر از ما نیز کار بکنند. بخصوص همین جوانها و خانم ها که در مسابقات علمی آقایان را پشت سر گذاشته اند.
وی با بیان اینکه این طور نیست که یک عده متحجر بخواهند هر طور که تمایل دارند با مردم رفتار کنند اظهار کرد: شرایط خود به خود رو به اصلاح می رود البته ما نیز نباید خاموش باشیم بلکه باید با منطق و تفکر شجاعانه مباحثه کنیم و حرف بزنیم.
هاشمی رفسنجانی با بیان اینکه برای آمدن به صحنه انتخابات ریاست جمهوری در حال ارزیابی شرایط هستم گفت: من پیش از این نیز در حال ارزیابی شرایط بودم و باید ببینم اصلا نیازی هست که وارد عرصه شوم یا خیر.
وی با تاکید بر اینکه پیش از اینکه بیایم باید در این مورد با رهبری صحبت کنم گفت: من بدون موافقت ایشان وارد عرصه نخواهم شد چون اگر ایشان موافق نباشند نتیجه ای که به بار می آید معکوس خواهد بود.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با تاکید بر اینکه ما نمی خواهیم دعوا کنیم خاطرنشان کرد: اگر بخواهد شرایطی بوجود بیایید که بین من و رهبری حالت نزاع و اختلاف بوجود آید همه ما ضرر خواهیم کرد.
هاشمی رفسنجانی با اشاره به سخن پیشین خود درباره اینکه اگر من بخواهم وارد عرصه شوم به این معنا است که ما در این 30 سال نیرویی را برای انقلاب تربیت نکرده ایم گفت: این طور نیست که ما نیرویی را تربیت نکرده باشیم بلکه آنها را خانه نشین و بیکار کرده اند.
وی با تاکید بر اینکه این 8 سال به انقلاب، کشور، مردم و تاریخ کشور ظلم شده است، گفت: همه سخنرانان این جلسه زوایای خلاف های این دوره را گفتند من نیز با آن موافقم.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با اظهار اینکه باز هم رای مردم حرف آخر را خواهد زد افزود: شرایط برای ما بد است ولی نباید باعث ایجاد یاس شود بلکه می تواند موجب ایجاد هوشیاری شود.
هاشمی رفسنجانی با اظهار اینکه دشمنان ما توانستند به خاطر سوءمدیریت در کشور با تحریم ها ما را تحت فشار قرار بدهند گفت: آنها همه راههای توسعه و زندگی خود و تولید و استفاده از تکنولوژی های برتر دنیا برای ما بسته اند و چنانچه ما بخواهیم برای غلبه بر این شرایط رخنه ای نیز پیدا کنیم فورا آن را می بندند.
وی با با تاکید بر اینکه دشمنان ما نیاز به جنگ با ما ندارند گفت: متاسفانه اکنون شرایطی بوجود آمده است که ما خود به طرف انحطاط می رویم!
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه کسانی که می گویند ما به سمت استقلال می رویم دروغ می گویند تصریح کرد: اگر کار اساسی انجام شده است افتتاح و شروع آن در زمان دولت من انجام شده و در چند سال اخیر تنها کارهای کوچکی شده است که ظرف یکی دو سال قابل انجام است!
هاشمی رفسنجانی با تاکید بر اینکه کارهای اساسی در این دوره خیلی کم بوده است گفت: اقدامات دولت فعلی پایه ها را سست می کند همچنان که برخی قصد دارند مانع از این شوند که کشور به سمت علم برود و به عنوان نمونه دانشگاههای بخش خصوصی را تضعیف می کنند.
وی با تاکید بر اینکه غصب دانشگاه آزاد یکی از این موارد است گفت: این اقدام با تصویب نهادی صورت گرفت که حق نداشت در اساسنامه آن ورود کند.
هاشمی رفسنجانی در پایان سخنان خود خطاب به حاضران که برای دعوت از وی برای اعلام کاندیداتوری در این برنامه حاضر شده بودند شعر زیر را قرائت کرد:
گفت پیغمبر که گر کوبی دری / عاقبت زان در برون آید سری
گفتم: چقدر احساس تنهایی میکنم …
گفتی: فانی قریب
من که نزدیکم (بقره/186)
گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم… کاش میشد بهت نزدیک شم …
گفتی: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خفیة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال
هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/205)
گفتم: این هم توفیق میخواهد!
گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لکم
دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/22)
گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی …
گفتی: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه
پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید (هود/90)
گفتم: با این همه گناه… آخه چیکار میتونم بکنم؟
گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده
.:: مگه نمیدونید خداست که توبه رو از بندههاش قبول میکنه؟! (توبه/104)
گفتم: دیگه روی توبه ندارم ...
گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب
(ولی)خدا عزیزه و دانا، او آمرزندهی گناه هست و پذیرندهی توبه (غافر/2-3 )
گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟
گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا
خدا همهی گناهها رو میبخشه (زمر/53)
گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو میبخشی؟
گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله
به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/135)
گفتم: نمیدونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتیشم میزنه؛ ذوبم میکنه؛ عاشق میشم! … توبه میکنم
گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین
خدا هم توبهکنندهها و هم اونایی که پاک هستند رو دوست داره (بقره/222)
ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک
گفتی: الیس الله بکاف عبده
خدا برای بندهاش کافی نیست؟ (زمر/36)
گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیکار میتونم بکنم؟
گفتی:یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما
ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشتههاش بر شما درود و رحمت میفرستن تا شما رو از تاریکیها به سوی روشنایی بیرون بیارن . خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/41-43)
درج این مطلب نشانه تأیید یا رد همه آن نیست! به نظرم مطلب قابل بحث و ایضاً مهمی آمد گفتیم از نظر صاحبان تفقه استفاده شود.
شبکه ایران / دکتر اکبر جباری، پژوهشگر ایرانی حوزه فلسفه، ادبیات و علوم سیاسی و دانشآموخته دانشگاه میسور هند است. این استاد فلسفه داماد مرحوم علامه دوانی است و با تالیفاتی چون "اقبال در آیینه اشعارش "، "پرسش از وجود"، "فلسفه، تکثیر، جنسیت"، "تأملاتی در مبادی علوم قدیمه"، "مبانی درمان وجودی هایدگر" و ... شناخته می شود. دکتر جباری یادداشتی را در پاسخ به شبهه پایان اسلام گرایی در اختیار شبکه ایران قرار داده است که متن آن در ادامه آمده است:
پیش از هرچیزی می بایست بین "اسلام گرایی" یا همان Islamism و "اسلام" به مثابه یک دین، تفاوت بنهیم و بدانیم این مساله صرفا شامل اسلام گرایی نیست، بلکه شامل همه ایسم ها میشود و دوران همه ایسم ها به پایان رسیده است. اما دوران دین و ادیان نه تنها به پایان نرسیده بل ما در عصر آغاز احیاء ارزش های دینی هستیم.
وقتی می گوییم اسلام گرایی، به واقع برخی آن را با تبلیغ دین یکی می انگارند و تصورشان این است که اسلام گرایی یعنی دعوت دیگران به دین اسلام است! حال آنکه اساساً اسلام گرایی چیزی غیر از دعوت به یک دین است.
دعوت به دین و ارزش های دینی امر بسیار معمول و متداولی است که نه تنها در اسلام بل همه متدینان یک دین بدان تمایل دارند. در هر دینی گروهی بطور رسمی(مانند روحانیون در اسلام، کشیش در مسیحیت و...) و یا بطور غیر رسمی درصدد جذب دیگران به دین خود هستند و می کوشند تعالیم دینی خود را به گوش دیگران برساند.
همینجا در هند، دوستانی دارم از آیین یهوه که دائما به دنبال تبلیغ دین و آیین خود هستند. این چیز جدیدی نیست و امر متداولی است.
اما اسلام گرایی مانند کثیری از مکاتب و "ایسم" های قرن بیستمی، مبتنی بر یک نگاه ایدئولوژیک است که آگاهی محصور و معطوف به کنش سیاسی است.
این تعریف از اسلام گرایی دقیقاً تعریفی از خود "ایدئولوژی" است. "ژان بشلر" در کتاب "ایدئولوژی چیست؟" این تعریف دقیق را از ایدئولوژی ارائه می دهد و به رغم دربرگیری تعاریف مارکسیستی از ایدئولوژی، تعاریف غیر مارکسیستی را نیز دربر می گیرد و به مثابه تعریفی مقبول نزد اهل علم پذیرفته شده است.
اسلام گرایی بدین معنا فرایند یک کنش سیاسی است که همه چیز معطوف بدان است.
برخلاف تعالیم دینی و خاصه اسلام که می خواهد از درون یک تفکر و زیست جهان دینی و اسلامی، به کنشی متناسب با آن تفکر دست یابد، در اسلام گرایی نخست یک کنش سیاسی مورد توجه است و همه چیز معطوف بدان کنش سیاسی است، ازجمله تعالیم و تفکر دینی.
یکی دیگر از ویژگی های "اسلامی گرایی"، تخاصم ذاتی آن با هر اندیشه و تفکر نامتجانس است. در اسلام گرایی، اصل براین است که هرکسی غیر از "من" باطل است و هر طریقی غیر از طریق "من"، خطاستً از این جهت اسلام گرایی به شدیدترین شکل ممکن "سوبژکتیو" است و با "اومانیسم" قرابت دارد.
اسلام گرایی، در دل تخاصم ذاتی خود با "دیگری"، همواره سودای حذف دیگری را دارد، درحالی که تفکر دین بطور عام و دین اسلام بطور خاص، نه درصدد حذف دیگری بل درصدد گفتگو با دیگری بر اساس وجوه مشترک است. قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى? کَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا وَلَا یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ ? فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ (آل عمران/64)
(بگو : اى اهل کتاب ! بیایید به سوى سخنى که میان ما و شما یکسان است [و همه کتاب هاى آسمانى و پیامبران آن را ابلاغ کردند] و آن اینکه جز خداى یگانه را نپرستیم ، و چیزى را شریک او قرار ندهیم ، و بعضى از ما بعضى را اربابانى به جاى خدا نگیرد . پس اگر [از دعوتت به این حقایق] روى گرداندند [تو و پیروانت] بگویید : گواه باشید که ما [در برابر خدا و فرمان ها و احکام او] تسلیم هستیم .)
اما اسلام گرایی با تاکید بر افتراق بین ادیان و نحل و ملل مختلف، راه را برای خشونت و تخاصم می گشاید.
از همین رو دوران اسلام گرایی به مثابه یک ایدئولوژی به پایان رسیده و عصر ایمان مبتنی بر گفتگو آغاز شده است. گفتگویی توأم با خضوع و خشوع. گفتگویی که در آن نه به دنبال تحمیل عقیده خویش بر دیگری، بل به دنبال کشف افق های ناشناخته در ساحت دیگری است.
فشار خون یاقاتل خاموش
امسال راسازمان بهداشت جهانی سال مبارزه با فشار خون اعلام نموده که در ایران از 18تا 24فرودین هرسال را به عنوان هفته سلامت اعلام می نمایند،که امسال این هفته به بیماری فشارخون اختصاص داده شد.
فشارخون ازنوع پیش فشار،نوع خفیف ،متوسط تا نوع شدید آن نیاز به مراقبت ودرمان مداوم چه از نظر رژیم غذایی وچه دارو دارد که غفلت از آن موجب عوارض جبرا ن ناپذیری در سلامت فرد خواهد شد.
حدود 10تا20درصد جامعه ایران مبتلا به این بیماری بوده و13درصد علت مرگ ومیر جهانی به دلیل بیماری فشار خون می باشد .
با توجه به اهمیت این بیماری قسمتی از مقاله ای که در دانشنامه پزشکی منتشر گردیده رابه سمع ونظر دوستان می رسانم.
امیدوارم تلنگری به خوانندگان محترم باشد تااین بیماری را بیشتر جدی گرفته ودر صدد پیشگیری از آن برآیند.
"بیشتر افراد مبتلا به فشار خون بالا حتی زمانی که فشار سنج، میزان خطرناکی را نشان می دهد، هیچ نوع علائم و یا نشانه ای از این بیماری ندارند،گرچه تعداد کمی از افراد مبتلا به فشار خون بالا دچار سردرد، سرگیجه و یا مقدار کمی خون دماغ می شوند ولیکن این علائم تا زمانی که فشار خون بالا به سطح پیشرفته و یا حتی تهدید کننده نرسد، ظاهر نمی شوند.
چه زمانی باید به پزشک مراجعه کرد؟
خیلی از افراد تصور می نمایند که تا زمانی که دچار علائم فشار خون بالا نشده اند نیازی به مراجعه به پزشک جهت چک کردن فشار خون، ندارند. توصیه آن است که بعد از سن 20 سالگی از پزشک خود بخواهید که فشار خون شما را هر دو سال یک بار اندازه گیری کند. در صورتی که قبلاً مبتلا به فشار خون بالا و یا سایر فاکتورهای خطر بیماری قلب و عروق بوده اید، پزشک شما دفعات بیشتری از اندازه گیری را توصیه خواهد کرد.
فشار خون کودکان 3 سال به بالا نیز معمولاً به عنوان قسمتی از بررسی های سالانه اندازه گیری می شود.
چنانچه پزشک خود را به طور منظم ملاقات نمی کنید ولی در عین حال نگران میزان فشار خون خود هستید، می توانید جهت پایش آن به مراکز بهداشتی موجود در سطح شهر مراجعه کنید و یا از دستگاه های موجود در مراکز مختلف شهری استفاده نمایید ولی معمولاً این دستگاه ها دقیق عمل نمی کنند و ممکن است نتایج دقیقی را به شما ندهند.
*علل
دو نوع فشار خون بالا وجود دارد:
فشار خون اولیه: در 90 تا 95 درصد از بزرگسالان مبتلا به فشار خون بالا، علت مشخصی وجود ندارد. این نوع فشار خون را فشار خون اولیه می نامند که به صورت تدریجی بعد از چندین سال به وجود می آید.
فشار خون ثانویه: 5 تا 10 درصد بقیه ی موارد فشار خون بالا تحت شرایط و علل زیر ایجاد می گردند. این نوع از فشار خون بالا را فشار خون ثانویه می نامند که ناگهانی ایجاد می شود و نسبت به نوع اولیه، فشار خون شدیدتری را سبب می شود. شرایط گوناگون و مصرف داروهای مختلف می توانند منتهی به فشار خون بالا شوند که عبارت هستند از:
* مشکلات کلیوی
* تومور غده فوق کلیه
* نقص مادرزادی قلب
* داروهای خاصی مانند داروهای جلوگیری از بارداری، داروهای ضد احتقان، داروهای مُسکنی که به صورت آزاد فروخته می شوند و برخی داروهای تجویزی دیگر.
* داروهای غیر قانونی مانند کوکایین و آمفتامین.
*عوامل خطر
فاکتورهای خطر بسیار زیادی برای فشار خون بالا وجود دارد.
برخی از آن ها را شما نمی توانید کنترل کنید. فاکتورهای خطر این بیماری عبارت هستند از:
* سن: خطر فشار خون بالا با افزایش سن ارتباط مستقیم دارد. در اوایل سن میانسالی فشار خون بالا در مردان معمول است. در زنان نیز این بیماری بعد از یائسگی معمول می شود.
* نژاد: فشار خون بالا در سیاه پوستان رایج تر است و در آن ها در سنین پایین تری از سفید پوستان گسترش می یابد. عوارض جدی فشار خون بالا نیز مانند سکته و حمله قلبی در سیاه پوستان معمول تر است.
* سابقه خانوادگی: فشار خون بالا بیشتر در اعضاء یک خانواده و به صورت خانوادگی نمایان می شود.
دیگر عوامل خطر فشار خون بالا که قابل کنترل هستند، عبارتند از:
* چاقی یا اضافه وزن: هرچه شما بیشتر دچار اضافه وزن باشید، به خون بیشتری برای رساندن اکسیژن و مواد مغذی به بافت های بدن تان نیاز دارید و هنگامی که حجم خون گردشی در رگ های شما افزایش می یابد فشار وارده بر دیواره های عروقی نیز افزایش می یابد.
* عدم تحرک: افرادی که تحرک ندارند ضربان قلب بیشتری دارند. هرچه ضربان قلب بیشتر باشد یعنی در هر انقباض، قلب سخت تر کار می کند و فشار قوی تر بر شریان ها اعمال می شود. کمبود فعالیت بدنی خطر چاقی و اضافه وزن را نیز افزایش می دهد.
* استعمال دخانیات: نه تنها استعمال دخانیات بلافاصله پس از مصرف به صورت موقتی فشار خون را بالا می برد بلکه مواد شیمیایی موجود در دخانیات به سطوح دیواره شریانی آسیب وارد می کنند و منجر به باریک شدن شریان ها و افزایش فشار خون می شوند.
فشار خون و نمک
* نمک(سدیم) فراوان در غذاها: مصرف زیاد سدیم باعث نگه داری مایعات در بدن می شود که منجر به افزایش فشار خون می گردد.
* پتاسیم کم در غذاها: پتاسیم به حفظ تعادل سدیم در سلول های بدن کمک می کند. چنان چه پتاسیم کافی دریافت نکنید، سدیم بالایی در خون انباشته می شود.
* مصرف بسیار پایین ویتامین D: مصرف کم ویتامین D در رژیم غذایی می تواند منتهی به فشار خون بالا شود. ویتامین D در تولید آنزیمی توسط کلیه که فشار خون را تحت تاثیر قرار می دهد نقش دارد.
* مصرف الکل: نوشیدن الکل به صورت مداوم به قلب آسیب می رساند. مصرف گاه به گاه الکل نیز به صورت موقتی فشار خون را افزایش می دهد چرا که منجر به ترشح هورمن هایی می شود که جریان خون و ضربان قلب را افزایش می دهد.
* استرس: سطح بالای استرس می تواند به صورت ناگهانی و موقتی فشار خون را افزایش دهد. چنان چه سعی دارید با پُرخوری، مصرف الکل و یا استعمال دخانیات بر استرس خود غلبه کنید، تنها مشکلات خود را با فشار خون بالا افزایش خواهید داد.
* بیماری ها و شرایط خاص: برخی شرایط مزمن نیز خطر فشار خون بالا را افزایش می دهد مانند کلسترول بالا، دیابت، بیماری کلیه و تنگی نفس هنگام خواب.
گاهی اوقات بارداری نیز می تواند منجر به فشار خون بالا شود.
اگر چه فشار خون بالا در بین بزرگسالان رایج است ولی کودکان نیز در معرض این بیماری قرار دارند. در برخی کودکان فشار خون بالا نیز به دلیل مشکلاتی مانند بیماری قلبی و یا بیماری های کلیوی به وجود می آید. در تعداد رو به افزایشی از کودکان، شیوه زندگی غلط مانند رژیم غذایی ناسالم و عدم فعالیت بدنی منجر به فشار خون بالا می شود."
پرده اول؛ آیت الله جوادی آملی (کلیک کنید): ... ما که در عالم تنها زندگی نمیکنیم، ما مشکلات ملی، منطقهای و بینالمللی داریم، اینها را باید عاقلانه حل کنیم، تولی و تبری باید با مسأله امنیت جمع شود، این یک کار سیاسی و اجتماعی است... سوره مبارکه احزاب در مدینه نازل شد و عناصر محوری آن مسائل حکومتی و سیاسی است، تشریح و تأسیس نظام و ارتش اسلامی و پایگاه اقتصاد اسلامی در سورهای مدنی مطرح است. در سوره مبارکه احزاب از مرجوفون نام برده شد، مرجوفون کسانی هستند که خبرهای رجفهدار، لرزه دار و اراجیف را به جامعه انتقال میدادند، خبری که پایه و اساس ندارد رجفهدار است، این اخبار جامعه را ناآرام میکند... خداوند در آیه ابتدایی سوره احزاب به پیامبر(ص) میگوید تقوا داشته باش، تو کار مهمی در پیش داری و این مطلب با دستیابی به قله تقوا محقق میشود، جنگ، خونریزی، اسیردادن و کشته شدن اصحاب را در پیش داری، عزیزترین بستگانت را در این راه از دست میدهی و مورد آزار و اذیت قرار میگیری، پیمودن این راه با تقوا ممکن است. این پیامبر اگر بخواهد با روش عادی با جامعه برخورد کند کار سختی است، باید قله تقوا را داشته باشد، وجود مبارک حضرت ابراهیم(ع) و اسماعیل(ع) کعبه را ساختند، بعد از مدتی این کعبه بت کده شد، همه بتها را در آنجا گذاشتند، یکبار پیامبر(ص) به اینان بد نگفت و فحش نداد، فرمود از اینان کاری ساخته نیست، شما هم اگر بخواهید آرام زندگی کنید و از طرفی تکفیری نداشته باشید و از این طرف کشتار بیرحمانه روزانه در میانمار و بنگلادش و در شرق نداشته باشید باید به این روش عمل کنید، باید راه پیامبر را بروید، یکبار نشد که پیامبر(ص) به آنان فحش دهد...
پرده دوم؛ آیت الله جاودان (کلیک کنید): یک آقای بزرگواری که الان در استان خراسان، امام جمعه است، مدتی را در روستاهای سیستان و بلوچستان به تبلیغ احکام اسلام مشغول بود؛ یکدفعه که به روستایی رفته بود، هنگام برگشت، یک نفر اسلحهای را پشت گردنش میگذارد و میگوید آقا کنار بایست؛ از ماشین پیادهاش کردند و روی موتور نشاندند و رفتند تا پاکستان. حدود صد و پنجاه کیلومتر راه بود. ایشان میگوید هر کجا آنها پیاده شدند که آب بخورند، به من فقط اجازهی یک مشت آب میدادند. وقتی که فهمیده بود به دست چه کسانی گرفتار شده، به حضرت صدیقه کبری(س) عرض کردهبود: "یک کاری کنید آبروداری کنیم. حالا هرطور هم شد، بشود". ایشان به دست عوامل ریگی گرفتار شده بود؛ آنها یک مجموعه بزرگی از شیعیان را از هر طرف دزدیده بودند. در آنجا هم شکنجه و شلاق برقرار بود و با فاصلههایی، سر میبریدند. ایشان تعریف میکرد که یک نوار سخنرانی در اصفهان را ابتدا پخش میکردند. سخنرانی علنی که نوارهایش را همهجا بردهاند. لعن و سبّ کرده بود. هروقت میخواستند سر یک نفر را ببُرند، این نوار را میگذاشتند، خونشان به جوش میآمد و بعد، سر میبریدند. خُب ثوابش برای آن آقایی که سخنرانی کرد و آنهایی که پای منبر خندیدند و کف زدند! آنهایی که تشویق کردند، آنهایی که دعوت کردند، ثوابش به آنها هم میرسد! ... صد نمونه از این دست، شنیدهایم که مثلاً یک نفر به خودش بمب میبندد و میرود داخل یک مسجد تا صد نفر، دویست نفر شیعه را تکّه پاره کند. این کار، صدها عامل دارد. آمریکا هست، اسرائیل هست، عربستان سعودی هم هست، من هم با آن منبر و اظهاراتم، یک عامل هستم که کمک میکنم. لااقل ما نکنیم. حالا در داخل این شهر، هزار جای دیگر میکنند، من این را نکنم. من به قتل عام شیعه کمک نکنم. رهبر هم که فتوا دادند، حکم کردند به حرمت. ... تو در بند رضای خدایی یا هر کاری دلت میخواهد، میکنی؟ اگر خواست دلت مهم است، پس هر کاری میخواهی بکن! خدا که در کار نیست. اما اگر در بند رضای خدایی...
پرده سوم: ایام فاطمیه است. همه ما روایت پیامبر را شنیده ایم که رضایت و خشنودی فاطمه را بسان خشنودی خود و خدا معرفی کرده، و خشم و غضب او را موجب خشم و غضب خدا دانسته است. امیر مؤمنان هم لابد از این دیدگاه نبوی آگاه بوده اند؛ با وجود این، مصلحت اسلام و جامعه مسلمانان حکم می کرد که هرچند جامعه مسلمان، اولویت او را برای خلافت نادیده گرفت، اما او جامعه مسلمان را نادیده نگرفت و برای بقای دین الهی به همکاری با خلفا و حاکمان جامعه اسلامی تن داد. به راستی کسانی که با اقدامات نابخردانه خود در مجامع و محافل شیعی، موجبات قتل عام شیعیان در سراسر جهان را فراهم می کنند، پیرو و رهرو امام علی هستند، یا امام دیگری برگزیده اند.
یکی از اصول حاکم در تعیین مجازات ها، اصل «تناسب بین جرم و مجازات» است. بی تردید این اصل از مهم ترین اصول حاکم در وضع و اعمال مجازات ها است که به مدد آن عدالت کیفری تأمین می شود. اصل تناسب، اصول دیگر حاکم بر مجازات ها از قبیل اصل قانونی بودن، شخصی بودن، فردی بودن و... را نیز تحت الشعاع خود قرارداده می دهد؛ به طوری که نادیده گرفتن این اصل مفاسدی را به همراه خواهد داشت. برای نمونه: زمانی در روسیه جهت کاهش آمار سرقت، مجازات اعدام برای سارق در نظر گرفته شد. اما این موضوع باعث افزایش آمار سرقت های منجر به قتل گردید؛ زیرا سارقین به جهت شناخته نشدن از سوی مالک مال مسروقه و در امان ماندن از اعمال مجازات شدید اعدام، مبادرت به کشتن مالک مال مسروقه می کردند. وضع و اعمال مجازات های نامتناسب عمدتاً برمبنای نگرش معیار سوددهی مجازات ها می باشد. این نگرش- که براساس «مکتب فایدهی اجتماعی» بنا شده است- تنها هدف مجازات را باز داشتن بزهکار از صدمه رسانیدن به جامعه در آینده و عبرت آموزی سایر شهروندان میداند. از نظر یکی از بنیانگذاران این مکتب(سزار بکاریا) این بازدارندگی زمانی حاصل میشود که رنج حاصل از مجازات بیشتر از سودی باشد که از ارتکاب بزه عاید بزهکار میشود. «جِرمی بنتام»- یکی از طرفداران سرسخت تئوری سودمندی مجازات- نیز همین عقیده را دارد و میگوید: «طبیعت، انسان را تحت حاکمیت دو نیروی برتر(لذت و اِلم)(1) قرار داده است. فقط این دو نیرو است که در تمام اعمال و رفتار وگفتار، برما حاکمیت دارند و برای ما آنچه را که بایستی انجام دهیم و نیز آنچه را که انجام خواهیم داد، تعیین میکنند».(2) بنابراین اگر ارزش کل کیفر بیشتر از ارزش کل لذت باشد، در آن صورت نیروی بازدارنده، نیروی حاکم خواهد بود و جرمی ارتکاب نخواهد یافت. بر مبنای این نوع نگرش، مجازات متناسب، مجازاتی است که با ایجاد رعب و هراس در مجرمین، بتواند از ارتکاب جرم پیشگیری کند.(3) طرفداران نظریه سوددهی مجازات در ایران با تصویب قانون تشدید مجازات ارتشا و اختلاس و کلاهبرداری(1367) و قانون مبارزه با مواد مخدر(1367) و برخی مقرارت کیفری دیگر، عمدتاً همین نگرش را داشتند و صرفاً با در نظر گرفتن اهداف کیفر شناختی از قبیل تنبیه و اصلاح مجرم و پیشگیری خصوصی و عمومی؛ اهمیت جرم ارتکابی و درجه تقصیر مرتکب و سایر یافتههای جرم شناسی و معیارهای تناسب را تحت الشعاع قرار داده و عملاً اصل تناسب را عقیم نمودند و با خارج شدن از مسیر عدالت کیفری، کرامت انسانی را تحت قدمین نهادند.
یکی از محققین(4) درپاسخ به این سؤال که آیا فایده اجتماعی میتواند توجیه کننده مجازاتهای نامتناسب باشد مینویسد:«...استفاده از مجرم به عنوان وسیله برای رسیدن به یک هدف (صرفه نظر از مشروعیت داشتن یا نداشتن) با اصل کرامت ذاتی انسان مغایر است. علاوه براین، تاریخ تحولات حقوق کیفری و مطالعات میدانی و تجربی در جرم شناسی بیانگر آن است که سیاست پیشگیری از جرم با تشدید مجازات خصوصاً مجازاتهای بدنی و سالب آزادی(حبس)، سیاستی محکوم به شکست بوده است. در نتیجه قانون مجازات نباید از محدوده عدالت و استحقاق و تناسب خارج شود، تا چنانچه در راه رسیدن به اهداف هم شکست خورد، لااقل این شکست متضمن بیعدالتی نباشد. حتی اگر از لحاظ علمی ثابت شود که استفاده از مجازاتهای شدید و خشن در پیشگیری از جرم موثر است، باز حقوق کیفری مجاز به استفاده از این قبیل مجازاتها نخواهد بود، چون هدف وسیله را توجیه نمیکند.».(5) امانوئل کانت در کتاب فلسفه اخلاق خود میگوید: «... انسانیت فی نفسه کرامت دارد، بنابراین نباید توسط انسان دیگر صرفاً به عنوان وسیله مورد استفاده قرار گیرد... بلکه همواره باید به عنوان هدف به کار برده شود...».
البته وضع و اعمال مجازاتهای نامنتاسب تنها بر مبنای پذیرش اصالت سودمندی کیفرها نیست، بلکه استفاده از برخی عناوین مجرمانه گنگ و مبهم نظیر محاربه، افساد فی الارض، تشویش اذهان عمومی و... در مجموعه مقررات کیفری باعث شده تا از اصل ممنوعیت مجازاتهای نامتناسب تنها یک پوسته تو خالی باقی بماند. برای نمونه: قانونگذار برای محاربه یک تعریف کلی ارئه کرده و بر پایه آن، محاکم قضایی مصادیق آن را نه بر مبنای معیارو ضابطه معین و یکسان بلکه بنابر سلیقه و امیال و منویات خود و در مواردی به جهت مصالح نظام (البته به تشخیص خود) شناسایی می کنند. جالب تر آنکه مرجع رسیدگی به چنین جرایم محاکمی هستند با وحدت قاضی که طرق اعتراض به آرای آن ها خارج از چارچوب آیین دادرسی کیفری است.
در مجموع میتوان گفت اعمال مجازاتهای شدید و خشن و نامتناسب با جرم ارتکابی از آن جهت که یک نوع استفاده ابزاری از انسان مجرم است با حیثیت و کرامت ذاتی انسان مغایر است. انسانها حق دارند در مقابل این گونه رفتارها و مجازاتها که در واقع به معنای انکار غایت بودن انسان است، مصون باشند. هرگونه ادعاهای مربوط به «حمایت و مصلحت اجتماعی» از طریق ارعاب و سلب توان بزهکار و یا ادعاهای دلسوزانه و پدرمآبانه مربوط به اصلاح بزهکار، نمیتواند برای افزایش میزان مجازاتی که از حد تناسب فراتر است مورد استفاده قرار گیرد. به عبارت دیگر تئوریهایی چون «اصالت سود و فایده اجتماعی» یا «مصلحت نظام» یا حتی نظریه «اصلاح بزهکار» نمیتواند مجوزی برای وضع و اعمال مجازاتهای نامتناسب باشد. چرا که براساس تئوری اصالت سود و حفظ مصلحت نظام تفسیر عدالت به نفع امنیت نظام به سادگی امکان پذیر است.
پیروان این نظریه ها در نظامهای مختلف حقوقی،(6) به استناد این نوع تئوریها و با تصویب مقرراتی، حد اعلای خشونت دولتی را به نمایش گذاشتهاند و کرامت ذاتی انسانها را در پای مصلحت سنجی و فایده گراییمحض لگدکوب کردهاند و این خطر وقتی چهره اصلی خود را نشان میدهد که میان منافع قدرت سیاسی و مطالبات واقعی مردم هماهنگی و همگرایی نباشد. از این رو در نظامهای عدالت کیفری کنونی همواره سعی میشود که جایگاه فرد تقویت و از مصالح او در برابر حاکمیت حمایت شود.
پی نوشت ها
1- Pleasure and pain
2- رجوع کنید به :
Primoritz, Igor, Justifying legal punishment, U.S.A. 1982, p. 16.
3- پیروان نظریه خرد محور معتقدند که مجرم تفاوت ماهوی با غیر مجرم ندارد و اتفاقاً بزهکار فرد بسیار اجتماعی شدهای است و میداند که چگونه در مواقع فشارهای اجتماعی- اقتصادی استراتژی طرح کند و به اجرا گذارد. بزهکار قواعد عقلانی خاص خود را دارد. این قواعد بیشباهت به هنجارهای حاکم بر فعالیتهای مشروع نیستند. مجرم میداندکه چرا مرتکب جرم میشود و چگونه باید آن را انجام دهد و برای خود توجیه کند. (به نقل از: موسوی مجاب- سید درید، تقریرات درس جامعه شناسی جنایی، انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی قم، 1387، ص107).
4- گارو از حقوقدانان فرانسوی این فرضیه را که هدف جامعه حفظ و حمایت حقوق مردم به وسیله مجازات است رد میکند وی معتقد است هدف وسیله را توجیه نمیکند. (به نقل از: اردبیلی- محمدعلی، حقوق جزای عمومی، ج1، ص89.)
5- رحیمی نژاد، اسماعیل، کرامت انسانی در حقوق کیفری، ص139-138.
6- Public protection
غلامرضا اردلانی ارجمند
نقش آنتی اکسیدان هادرسلامت
دربدن انسان روزانه ملیونها فرایند به وقوع می پیوندد که برای انجام آنها بدن نیاز به اکسیژن دارد،این عمل اکسیداسیون نامیده می شود.
در فرایند اکسیداسیون،ملکولها الکترون ازدست می دهند وباعث تولید ترکیبات فعالی بنام اکسیدها یا رادیکالهای آزاد می شوند،که این رادیکالهای آزاد موجبات آسیب،تخریب وتغیر در رشد ونمو طبیعی سلولها بدن را فراهم می آورند.
رادیکال های آزاد یکی از عوامل تولید بیماری های قلبی وعروقی،آلزایمر،سرطان،اختلال در سیستم ایمنی بدن ... می باشند.
آنتی اکسیدانها با ترکیب شدن با اکسیدهای مضر(رادیکالهای آزاد)،سلولها را در مقابل خطرات اکسیدانها محافظت وگاهی آسیبهای قبلی را نیز ترمیم می نمایند.
کاروتنوئید،فلاونوئید،ایزوتیوسیانید،فنل ،سولفیدوتیول،ویتامین های A-C-E،سلنیوم،روی،منیزیوم وترکیبات لیکوپن شناخته شده ترین آنتی اکسیدانها می باشند.
وجود کاروتن یا رنگدانه بارنگ خاص میوه هایی مثل گیلاس آلبالو،گوجه فرنگی ،هویج ،ذرت وزعفران ... نشان میزان بالای آنتی اکسیدان در آن هاست.
اقلامی از مواد غذایی که از آنتی اکسیدان های فوق الذکر به میزان کافی در خود ذخیره دارند مثل: میوه ها ،سبزیجات،تخم مرغ،چای وقهوه ودارچین،انواع مغز ها،پروتئین های قرمز ودریایی.
مصرف دائم ومداوم میوه وسبزیجات تازه در تامین آنتی اکسیدان ها نقش تعیین کننده دارد.
آنتی اکسیدان ها نه تنها درپیشگیری از بیماری های غیر واگیر نقش دارندبلکه درحفظ سلامت پوست وکندشدن روند پیری در پوست نیز موثرند.
{درج این نوشتار به منزله تایید همه آن نیست- ضمن اینکه به زعم اینجانب ایشان قصدشان مشخص کردن فرد خاصی نیست}
طیف های گوناگون سیاسی از مدت ها قبل چشم انتظار روز اول فروردین 1391 بودند. رهبران اصلاح طلب این روز را لیله القدر انتخابات 92 نامیدند که تکلیف آن ها را روشن می کند. اصولگرایان نیز که از مدت ها قبل با سازو کارهایی چون 2+1، 3+2، پایداری و ... فعالیت شان را آغاز کرده بودند، برای اطلاع یافتن از دیدگاه های انتخاباتی رهبر انقلاب لحظه شماری می کردند. سخنرانی رهبر انقلاب که به انتهای خود رسید، انتظار گروه های سیاسی نیز به پایان رسیده بود.
حضرت آیت الله خامنه ای پس از ایراد سخنانی جامع پیرامون موضوعاتی چون تحریم های اقتصادی غرب، مذاکره با آمریکا و راهبردهای جمهوری اسلامی در سال 92 و ... دقایقی را نیز به انتخابات ریاست جمهوری اختصاص دادند؛ دقایقی حساس و سرنوشت ساز که البته با بهت و حیرت ناظران چپ و راست همراه شد:
«در نهایت، رأی مردم تعیین کننده است. آنچه که اهمیت دارد، تشخیص شما و رأی شما است. باید خودتان تحقیق کنید، ملاحظه کنید، دقت کنید، از انسانهای مورد اعتمادتان بپرسید، تا به اصلح برسید و اصلح را انتخاب کنید.»
برای حیرت سیاسیون راست و چپ، دلایل متعددی را می توان برشمرد که البته موضوع این نوشتار نیست. مثلا اصولگرایان که در واکنش به تئوری "انتخاب اصلح" همواره پوزخند زده و بر تئوری "صالح مقبول" و "انتخاب بر اساس نظر سنجی" پافشاری می کردند، از تاکید رهبر انقلاب انگشت حیرت به دندان گرفتند.
غافل گیری گروه های سیاسی اما به همین جا ختم نشد. هیچ یک از اصولگرایان و اصلاح طلبان تصور نمی کردند که قرار است دقایقی بعد محمود احمدی نژاد به عنوان شاخص انتخاب اصلح از سوی رهبر معظم انقلاب معرفی شود:
«آن چیزهائی که امروز برای دولت و برای رئیسجمهور نقاط قوّت محسوب میشود، اینها باید در رئیسجمهور بعدی وجود داشته باشد، اینها را باید در خود تأمین کند؛ آن چیزهائی که امروز نقاط ضعف شناخته میشود ــ که ممکن است شما بگوئید، من بگویم، دیگری بگوید ــ این نقاط ضعف را باید از خود دور کند. یعنی ما در سلسلهی دولت هائی که پشت سر هم میآیند، باید رو به پیشرفت باشیم.»
برای اولین بار طی 24 سال گذشته رئیس جمهور فعلی به عنوان محور انتخاب اصلح معرفی شد و حالا کاندیداهای ریاست جمهوری می بایست نسبت خود را با نقاط ضعف و قوت محمود احمدی نژاد مشخص کنند. بزرگان راست و چپ به خوبی معنی سخنان رهبر انقلاب را متوجه شده اند. به خصوص که حضرت آیت الله خامنه ای در سال های 76 و 84 هیچگاه روسای جمهور وقت – اکبر هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی - و نقاط ضعف و قوتشان را به عنوان شاخص انتخاب اصلح معرفی نکرده بودند. محوریت یافتن محمود احمدی نژاد، ناگوارترین خبر برای گروه هایی بود که طی 2 سال گذشته بیشترین فاصله ممکن را با محمود احمدی نژاد تجربه و حتی بر سر برائت از نقاط قوت احمدی نژاد نیز با یکدیگر رقابت کرده بودند. به همین دلیل فراز پایانی سخنان رهبر انقلاب در رسانه های وابسته به این گروه ها محجور افتاد و فراز های دیگری مورد توجه قرار گرفت.
*نقاط ضعف احمدی نژاد از نظر گروه های سیاسی
محمود احمدی نژاد نیز همچون هر انسانی داری نقاط مثبت و منفی است با این وجود بر سر تعریف این ویژگی ها بین گروه های سیاسی مختلف اختلاف نظرهای عمیقی وجود دارد. به عبارت دیگر هر یک از گروه ها و شخصیت های سیاسی بر اساس ظن خویش به داوری درباره محمود احمدی نژاد می پردازند؛ نکته مهمی که رهبر انقلاب نیز در سخنان نوروزی خود، بدان اشاره ای ظریف داشتند:
«... آن چیزهائی که امروز نقاط ضعف شناخته میشود ــ که ممکن است شما بگوئید، من بگویم، دیگری بگوید...»
در اینجا می توان به برخی از نقاط ضعف محمود احمدی نژاد از دیدگاه گروه ها و احزاب سیاسی مختلف اشاره داشت.
به عنوان نمونه اصولگرایان مواردی چون "استبداد رای"، "بی توجهی به نصیحت بزرگان اصولگرا"، "مشورت ناپذیری"، "بی توجهی به مراجع تقلید"، "ناکارآمدی در مدیریت"، "بی اعتقادی به حجاب فقهی"، "لیبرالیسم فرهنگی" و ... را نقاط ضعف محمود احمدی نژاد می نامند.
اگر نظر حسین شریعتمداری را در باره نقاط ضعف احمدی نژاد جویا شویم او این موارد را برخواهد شمرد: «"تلاش برای براندازی نظام"، "پیوند با جاسوسان"، "پیوند با گروهک رجوی"، "به هم ریختن عمدی بازار سکه و ارز برای نوشاندن جام زهر به رهبری –نعوذ بالله –"، "پیوند با بهائیت"، "تلاش برای سازش با آمریکا"، "فساد گسترده مالی و اقتصادی" و ...».
این سوال را حتما باید از هاشمی رفسنجانی و حامیانش نیز پرسید و از آن ها شنید: «"انحراف از سیاست های دولت سازندگی"، "گام نهادن در راه ابوالحسن بنی صدر"، "دشمنی با روحانیت"، "تندروی و دشمنی با اعتدال"، "کنار زدن دلسوزان انقلاب"، "تفرقه افکنی بین نیروهای انقلاب"، "مهدویت انحرافی و شباهت گفتمانی با انجمن حجتیه" و ... نقاط ضعف محمود احمدی نژاد یا همان بلیه فعلی است.»
جبهه پایداری و آیت الله مصباح یزدی نیز نقاط ضعف محمود احمدی نژاد را بارها شمارش کرده اند: "ایجاد بزرگترین خطر از صدر اسلام تا کنون"، "ترویج ناسیونالیسم و ملی گرایی"، "بازتولید بهائیت و ظهور محمد علی بابی دیگر در دولت احمدی نژاد"، "پیوند با فراماسونری"، "تلاش برای رونمایی از دین جدید"، "شباهت با کارگزاران سازندگی"، " ترویج اومانیسم"، "اعتقاد به پلورالیسم"، "پیوند با جریان فتنه"، "کمک گرفتن از شخص شیطان"، "رمالی و جن گیری"، "تنازل از شعار های سوم تیر 84" و ...
روشن است گروه های سیاسی که با عناوین مذکور دولت را توصیف می کنند، نمی توانند نقطه قوتی برای آن قائل باشند. به راستی برای "بزرگترین خطر از صدر اسلام" یا "بلیه" چه نقطه قوتی می توان متصور بود؟
در این میان حامیان محمود احمدی نژاد هیچ یک از این موارد را بر نمی تابند و اصلاح طلبان نیز سیاست "دید گفتیم" را در پیش گرفته اند.
*نقاط قوت و ضعف احمدی نژاد از نظر رهبر انقلاب
در میان این آشفته بازار، باید پرسید نظر فردی که احمدی نژاد را به عنوان میزان اصلح معرفی کرده است، درباره نقاط ضعف و قوت او چیست؟ رهبر معظم انقلاب طی 8 سال گذشته به خصوص در دیدارهایی که در شهریور ماه با هیئت دولت داشته اند، ویژگی های رئیس جمهور و دولت های نهم و دهم را مورد ارزیابی قرار داده اند.
قبل از استخراج نقاط ضعف و قوت دولت های نهم و دهم از سخنان رهبر معظم انقلاب، لازم است به یک تقسیم بندی در برخورد با کلام رهبری اشاره داشت. فرمایشات رهبر انقلاب درباره دولت را می توان به چهار دسته تقسیم کرد:
1) توصیه ها و تشویق ها 2) انذارها و هشدارها 3) بیان نقاط قوت 4) بیان نقاط ضعف
بررسی توصیه ها و انذارهای رهبر انقلاب موضوع این نوشتار نیست اما لازم است بین این دو با نقاط قوت و ضعف دولت تمیز قائل شد. به عنوان نمونه رهبر معظم انقلاب همواره عدالتخواهی دولت را به عنوان یک نقطه قوت معرفی کرده اند اما در عین حال نسبت به بی توجهی به "معنویت" و "عقلانیت" انذار داده اند. انذارهای رهبری درواقع هشدارهایی است برای پیشگیری از لغزش و عقبگرد و طبیعتا نمی توان این موارد را در شمار نقاط ضعف دولت برشماری کرد؛ همچنین است وضعیت توصیه ها و مشوق های ارائه شده در کلام رهبر معظم انقلاب. به عنوان نمونه ای دیگر، رهبر انقلاب همواره دولت را به توجه به اسناد بالادستی چون سند چشم انداز توصیه و تشویق کرده اند اما این موارد را نیز نمی توان حمل بر توجه دولت به سند چشم انداز کرد و درشمار نقاط قوت آن به حساب آورد. در احصاء نقاط ضعف و قوت دکتر احمدی نژاد بر اساس سخنان رهبر معظم انقلاب، صرفا مواردی مورد توجه قرار گرفته است که تحت همین عناوین توسط رهبری مورد اشاره قرار گرفته است و به عنوان ضعف ها و قوت های محض دولت مشخص شده است.
نقاط قوت دکتر احمدی نژاد در کلام رهبر انقلاب را ذیل 4 عنوان کلی استخراج شده است. عبارات ذیل عین کلام رهبر معظم انقلاب در توصیف ویژگی های مثبت شخص رئیس جمهور و دولت های نهم و دهم است:
الف) ویژگی های مثبت شخصیتی رئیس جمهور:
1- قاطع 2- شجاع 3- دانشمند 4 – کارآزموده 5- انقلابی 6- خدمتگزار 7 – خاکی 8- صادق 9- ساده زیست 10 – مردمی 11- حرفه ای در امر سیاست 12- مبتکر 13- جسور 14- برخوردار از روح بلند پروازی 15 – برخوردار از قوای جوانی 16- برخوردار از حوصلهى جوانى 17 – فعال 18- کوشنده 19- دلسوز 20- زحمت کش 21- برخوردار از روحیه دلیری در برخورد با مشکلات 22- پرانرژى 23 - خستگىنشناس 24- هوشمند 25 – صریح 26- از جنس مردم 27- برخورداری از خرد، تدبیر و حکمت
ب) ویژگی های مثبت سیاست خارجی دولت:
1- تلاش برای افزایش ابهت نظام اسلامى 2- برخورداری از روحیه استکبارستیزى 3- اعادهى عزت ملى 4- ترک انفعال در مقابل سلطه و تجاوز و زیادهطلبى سیاست هاى استکبار 5- دفاع از عزت ملت ایران 6- دفاع شخص رئیس جمهور از حقوق هسته ای ملت ایران 7- روحیهى تهاجم در مقابلهى با زورگویان بینالمللى 8 - تحرک فراوان در دیپلماسی 9– بیان سخنان خوب، پخته، درست و جالب از تریبن های بین المللی 10- زنده کردن نام امام عصر (عج) و حضرت زهرا (س) در مجامع بین المللی
ج) ویژگی های مثبت گفتمانی دولت:
1- زنده کردن ارزش ها و شعار های انقلاب در دولت نهم و دهم 2- انطباق گفتمان کلى دولت بر شعار ها و گفتمان امام 3- مبارزه با فساد 4- پایبندی به اسلام 5- گسترش آزادی 6- حق طلبی 7- پاسخگویی 8 - سعه صدر و تحمل مخالف 9- پرهیز از اشرافی گری 10- عدم وابستگی رئیس جمهور و اعضای دولت به هیچ یک از احزاب، گروه ها و جناح های سیاسی 11- مبارزه با سکولاریسم و متوقف کردن نفوذ آن در نظام 12- مبارزه با غرب باوری 13- شرمنده نشدن به خاطر سر دادن شعار های انقلاب 13- ایجاد رعب در دل مفسدان 14- حق طلبی 15 – اهتمام به مستضعفین و طبقات ضعیف 16 – زنده کردن شعار دولت اسلامى 17- اهتمام به علم و پیشرفت علمى
د) ویژگی های مثبت مدیریتی دولت:
1- اهتمام به کارِ کارشناسى 2- سرعت عمل 3- داشتن جرئت ایجاد تحول 4- پرکاری 5- تمرکز زدایى
6 - نظارت بر عملکرد زیرمجموعه 7- شجاعت در اجرای طرح سهمیه بندی بنزین و هدفمندی یارانه ها 8- توجه به عدالت توزیعی
حضرت آیت الله خامنه ای در بیان نقاط ضعف دولت روشی خاص داشته اند که در جملات زیر هویداست:
«بنده در دورههاى گذشته همیشه حمایت میکردم. منتها خب، این خصوصیاتى که عرض کردیم، موجب بشود که انسان گرمتر حمایت کند و در این قدردانى و حمایت، دلگرمتر اقدام کند. البته این به معناى چشم بستن بر ضعف هاى دولت هم نیست. بالاخره شما هم بشرید، نقص دارید، ضعف هایى هم دارید؛ کارهایى را میخواستهاید انجام بدهید، ولى انجام نگرفته؛ کارهایى را به فکر نبودهاید و به ذهنتان نبوده، باید متوجه آنها بشوید و انجام بدهید؛ که در جلسات خصوصى با آقاى رئیسجمهور و با بعضى از مسئولین دیگر و در بسیارى از جلسات عمومى - مثل همین دیدارهاى دولت و غیره - هم گفته شده. البته آن حمایت هم بجاى خودش محفوظ است و هست.»
روشن است که رهبر معظم انقلاب درباره نقاط ضعف دکتر احمدی نژاد ناگفته هایی دارند که به جز شخص ایشان و رئیس جمهور، فرد دیگری از آن با خبر نیست. با این وجود رهبر معظم انقلاب طی 8 سال گذشته در مواردی صراحتا نقاط ضعف رئیس جمهور و دولت های نهم و دهم را یادآور شده اند. برخی از این نقاط ضعف جنبه مقطعی و گذرا داشته که بعد از تذکر رهبر معظم انقلاب مرتفع شده است. برخی دیگر اما بارها توسط حضرت آیت الله خامنه ای مورد تاکید قرار گرفته است.
الف) نقاط ضعف مقطعی
1) بی توجهی به مسئله پژوهش در کشور:
«بودجهى تحقیقات حقیقتاً یکى از آن نقاط ضعف ماست. من گاهى که با دانشگاهی ها و اساتید و مسؤولین بخش هاى علمى کشور مواجه مىشوم، این مسألهى بودجه تحقیقات را مطرح مىکنند. سه، چهار سال است که مرتب به ما گفتهاند بناست به سه درصد بودجه برسد؛ اما حالا مثلاً با شش دهم درصد یا هفت دهم درصد داریم پیش مىرویم و کار مىکنیم! ... حالا ما در آن جلسهاى که تقریباً دو هفتهى پیش با رؤساى دانشگاه ها داشتیم، من گزارشى داشتم که بودجهى تحقیقاتى از آنچه که در برنامه در نظر گرفته شده و ما تصور میکردیم که درصدى پیش رفته، تنزل کرده است! حالا در گزارش ها من شنیدم: «براى کار تحقیقات داریم تلاش میکنیم»؛ نه، طبق آن گزارش من گفتم به ششدهم درصد رسیده، بنابراین بودجهى تحقیقاتىمان کمتر شده است؛ ما باید به یکونیم درصد میرسیدیم و تا آخر برنامه این بودجه باید به سه درصد برسد؛ نه فقط به یک و نیم درصد نرسیدیم، بلکه از یک درصد هم پایینتر رفته است!»
2) گرفتار شدن دولت در حاشیه های خودساخته:
«من مىبینم متأسفانه گاهى بهانههایى هم از طرف خودِ شما داده میشود که این را هم بایستى توجه کنید که بهانه هم دست دیگران ندهید؛ مراقبت کنید؛ حزم کنید. و گفت: «اتّقوا من مواضع التّهم»... براى خودتان و براى دولت مسئله درست نکنید و براى جنجالآفرینىها - که کسانى دنبالش هستند - بهانه ندهید... با این همه کارى که دولت دارد، سعى کنید دچار حاشیهسازىهاى مسئلهدار نشوید. دولت دارد کار میکند، تلاش میکند، میدان هم براى کار بحمداللَّه هست، نیاز هم به کار هست. خب، یک میدان کارى وجود دارد، نیاز فراوانى هم وجود دارد، دولت هم نشان داده که اهل خطرپذیرى و وارد شدن در میدان هاى کار و با همهى وجود کار کردن و وارد میدان شدن است؛ خیلى خوب، با این اوضاع و احوال، واقعاً شایسته و سزاوار نیست که حواشىاى به وجود بیاید؛ حالا چه حواشىاى که خود شما گاهى اوقات بىتوجه به وجود مىآورید، چه آنهائى که دیگران به وجود مىآورند و شما هم تسلیم آنها میشوید؛ از این حواشى باید پرهیز کرد. نگذارید در فضاى کشور، در فضاى بین دولت و مردم، درگیرىها و دلهرههائى به وجود بیاید که شماها را از کار باز بدارد»
ب) نقاط ضعف مزمن
1) مظلومیت فرهنگ و ضعف فرهنگی در دولت های نهم و دهم:
ضعف در حوزه فرهنگ بزرگترین نقطه ضعف دولت های نهم و دهم در کلام رهبر معظم انقلاب است به گونه ای که در سال های 85، 86، 87، 90 با تذکر ایشان روبرو شده است:
دیدار سال 86: «از بخش فرهنگ رفع مظلومیت کنید. بخش فرهنگ انصافاً بخش مظلومى است. الان در گزارش آقاى رئیسجمهور، اصلاً اسمى از فرهنگ نیامد؛ یا در اولویتبندیها این اولویت فداى اولویتهاى دیگر شد و آنها تقدم پیدا کرد که در کوتاهى وقت، بیان بشود! این مظلومیت است دیگر. واقعاً مسألهى فرهنگ را دست کم نگیرید.»
دیدار سال 90: «یکى دو سال پیش که همین مجموعه اینجا حضور داشتید، من راجع به مسئلهى فرهنگى از دستگاه دولتى یک گلهاى کردم. حالا خوشبختانه انسان احساس میکند که در دولت به کار فرهنگى اهتمام ورزیده میشود. بودجههاى فرهنگىِ بزرگ و کلان و در واقع کارهاى گوناگون و تکرار مسائل فرهنگى و اینها خوب است؛ انسان این اهتمام را مشاهده میکند، خرسند میشود؛ منتها اوائل امسال بود یا پارسال بود - یادم نیست - که وقتى راجع به همین بودجهى فرهنگى صحبت شد، به آقاى رئیس جمهور گفتم که من وقتى شنیدم شما این رقم کلانِ سنگینِ فرهنگى را تصویب کردید، از نحوهى مصرف و جذب آن نگران شدم؛ با اینکه قاعدتاً آدم باید خوشحال بشود وقتى که بودجهى فرهنگى زیاد میشود.»
2) ضعف دولت در ارتباط گیری نظام مند با نخبگان:
این مسئله در سال های 85، 86، 87 گزیده ای از اشارات رهبر معظم انقلاب در این باره آمده است:
«تعامل نظاممند با نخبگان و اهل نظر -حتى مخالفین-؛ با اینها هم باید تعامل کرد. نخبگان جامعه را نباید فراموش کرد...آقاى رئیسجمهور اشاره کردند در سرتاسر کشور نخبگان زیادى هستند - در تهران هم خیلى هستند، در جاهاى دیگر هم هستند - باید با اینها تعامل کنیم. البته نشست و برخاست با نخبگان در سفرها خوب است؛ لیکن این کافى نیست، بیش از این لازم است... اصلاً نباید خود را از تعامل با اینها و استفادهى از وجود اینها محروم کرد...اینها به تدریج جمع شدهاند و نباید آسان از دست داد... مسئلهى تعامل با نخبگان هم - که من مکرراً هم به شماها گفتهام و هم با آقاى رئیسجمهور مکرر صحبت شده - مطرح مىشود؛ یعنى از نخبگان استفاده کنید. نخبگان کشور زیادند و در این جمع و جمعهاى مرتبط با این جمع هم منحصر نمىشوند.ما انصافاً آدمهاى نخبه در کشور کم نداریم... که در ملاقاتهاى متعددى که من با نخبگان و زبدگان کشور - دانشگاهى، حوزوى - در سطوح مختلف دارم، مکرر از شما مسئولان محترم گله میکنند که اینها در بین ما نمىآیند و با ما در این زمینهها صحبت نمیکنند. این اشکال بر شما وارد است.»
3) ضعف دولت در اطلاع رسانی و روابط عمومی:
رهبر معظم انقلاب بارها نسبت به ضعف دولت در اطلاع رسانی خدمات صورت گرفته تذکر داده اند:
نکتهى دیگرى که مىخواهم سفارش بکنم، مسألهى اطلاعرسانى است که آن روز هم در اجتماع کارگزاران دولت گفتم؛ واقعاً اطلاعرسانى را قوى کنید؛ رسانههاى مناسب را تغذیه کنید... کار اطلاعرسانى، کارِ ظریفى است؛ اینطور نیست که یک نفر مقابل دوربین بنشیند و خطاب به مردم بگوید که ما این کار را کردیم، آن کار را کردیم؛ مردم هم وقتى شنیدند، کاملاً همه قبول کنند و باور کنند که بله، این کارها شده! ... یک مسأله، مسألهى اطلاعرسانى است که من بارها گفتهام. البته خوشبختانه حالا مىبینم گاهى در آستانهى سفرها، اطلاعرسانیهاى خوبى انجام میگیرد؛ لیکن در عین حال کم است. گزارش باید واقعاً هنرمندانه باشد، نه به شکل گزارشهاى متعارف و عادى...»
چه کسی مصداقِ کلام رهبری است؟
چهره ها متعددی طی هفته های گذشته برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری اعلام آمادگی کرده یا احتمال کاندیداتوری آنان وجود دارد. از اصلاح طلبان چهره هایی چون اکبرهاشمی رفسنجانی، حسن روحانی، سید محمد خاتمی، محمدرضا عارف، اسحاق جهانگیری، محمد علی نجفی، محمد شریعتمداری، سید حسن خمینی، حسین کمالی در معرض کاندیداتوری قرار دارند. اصولگرایان نیز با علی اکبر ولایتی، محمد باقر قالیباف، مهدی چمران، غلامعلی حداد عادل، مصطفی پورمحمدی، محمد رضا باهنر، منوچهر متکی، یحیی آل اسحاق، محمد حسن ابوترابی فرد، علی لاریجانی، محمد سعیدی کیا، محسن رضایی، حسن سبحانی نیا و کامران باقری لنکرانی به میدان آمده اند.
نقطه اشتراک شخصیت های مذکور، مخالفت با محمود احمدی نژاد است. چهره های نامبرده طی 2 سال گذشته در ائتلافی نانوشته جبهه ای متحد را علیه محمود احمدی نژاد به راه انداخته بودند و طیفی متنوع از معارضات گفتمانی تا درگیری های سیاسی میدانی را رقم زدند.
این روزها همه به دنبال اصلحی می گردند که همه نقاط قوت احمدی نژاد منهای نقاط ضعف او را دارا باشد با این وجود هیچ یک از کاندیداهایی که تا به امروز با په میدان رقابت گذاشته اند؛ چنین ادعایی ندارند. برخی از آنها – مانند هاشمی رفسنجانی - از اساس، گفتمان محمود احمدی نژاد را قبول ندارد و از انتخاب وی در سال 84 به عنوان انحراف جمهوری اسلامی نام می ببرند، برخی دیگر اما بر گفتمان دولت مهر تایید می زنند اما خودشان نیز معترفند که به هیچ وجه حائز تمام ویژگی های مثبت محمود احمدی نژاد نیستند. جالب آنکه حتی جبهه پایداری به عنوان نزدیک ترین جریان سیاسی به دولت نیز نمی تواند مدعی آن شود که کامران باقری لنکرانی حائز تمام ویژگی های مثبت احمدی نژاد منهای نقاط ضعف اوست و در این باره سکوت را ترجیح داده است.
در چنین شرایطی برای یافتن مصداق معیار رهبری، به نظر می رسد تنها می توان چشم به آینده دوخت. آیا طی 2 ماه آینده احمدی نژادی کامل تر ظهور خواهد کرد؟
منبع: روزنامه شهروند
.: Weblog Themes By Pichak :.